گر صفا میبایدت تجرید شو
گر خرد داری ز اهل دید شو
ترک دعوی هست تجرید ای پسر
فهم کن معنی تفرید ای پسر
اصل تجریدت وداع شهوتست
بلکه کلی انقطاع لذتست
گر دهی یکبار شهوت را طلاق
آن زمان گردی تو در تفرید طلاق
گر تو ببریدی ز موجودات امید
آنکه از تجرید گردی مستفید
اعتمادت چون همه بر حق بود
آن دمت تفرید جان مطلق بود
ترک دنیا کن برای آخرت
وز بدن برکش لباس فاخرت
گر بیابی از سعادت این مقام
صاحب تجرید باشی والسلام
گر ز عقبی دست شویی بهر حق
دان که از تفرید گیرندت سبق
رو مجرد باش دایم فرد باش
تا به هر فرقی نشینی گرد باش
گرد کبر و عجب و خودرایی مگرد
قدر خود بشناس و هر جایی مگرد
هر که گرد کورهٔ انگِشت گشت
جامه از دودش سیاه و زشت گشت
وانکه با عطار میگردد قریب
او همییابد ز بوی خوش نصیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کوره انگِشت یعنی کوره زغال و شخصی که زغال سازد را انگِشتگر گویند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.