همنشین صالحان باش ای پسر
هم جدا از فاسقان باش ای پسر
جانب ظالم مکن میل از عزیز
ورکنی گردی از آن خیل ای عزیز
رو ز اهل ظلم بگریز ای فقیر
تا نسوزی ز آتش تیز ای فقیر
صحبت ظالم بسان آتشست
زانکه خلق آزار و تند و سرکشست
از حضور صالحان صالح شوی
ور نشینی با بدان طالح شوی
هر که او با صالحان همدم شود
در حریم خاص حق محرم شود
ای پسر مگذار راه شرع را
اصل یابی گر بگیری فرع را
از شریعت گر نهی بیرون قدم
در ضلالت افتی و رنج و الم
هر که در راه ضلالت میرود
از جهالت با بطالت میرود
حق طلب وز کار باطل دور باش
در سخا و مردمی مشهور باش
هرکه نگزیند صراط مستقیم
در عذاب آخرت ماند مقیم
در ره شیطان منه گام ای اخی
تا نگردی خوار و بدنام ای اخی
هر که در راه حقیقت سالک است
روز و شب خایف ز قهر مالک است
بر خلاف نفس کن کار ای پسر
تا نیفتی خوار در نار سقر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.