سجدهٔ میکرد ابلیس لعین
گفت عیسی در چه کاری این چنین
گفت من بیش از همه عمری دراز
سجده عادت کرده ام زانگاه باز
عادتم گشتست این زان میکنم
گرهمه سجده ست تاوان میکنم
عیسی مریم بدو گفت ای سقط
می ندانی هیچ و ره کردی غلط
تو یقین میدان که اندر راه او
نیست عادت لایق درگاه او
هرچه از عادت رود در روزگار
نیست آن را با حقیقت هیچ کار
وقف ابلیس است دنیا سر بسر
تو ازو میباز دزدی در بدر
هر که از ابلیس دزدد مال او
خود توان دانست فردا حال او
گر رود ابلیس از بازارها
کی رود بازارها را کارها
زانکه دنیا سر بسر بازار اوست
بیشتر بیع و شری از کار اوست
اوست مه بازار هر بازار و بس
کار دنیا نیست بی او یک نفس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.