گنجور

 
عطار

کاملی گفتست کز بیم گناه

گر نبودی پیش حاصل رنج راه

یا زجان کندن بلا بودی و بس

یا عذاب گور بودی پیش و پس

یا صراطستی و یا میزانستی

هرچه هستی آن همه آسانستی

این همه سهل است اگر نبود فراق

چون بود فرقت دلی پر اشتیاق

هر عذابی کان همی داند یکی

جمله در جنب فراقست اندکی

تو چه دانی ای پسر سوز فراق

عاشقی داند دلی پراشتیاق

تو چو عاشق نیستی دل مردهٔ

دعوی عشق از چه در سرکردهٔ

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode