بیدل دیوانهٔ در حال شد
پیش دکان یکی بقال شد
گفت بر دکان چرا داری نشست
گفت تا آید مرا سودی بدست
گفت چبود سود گفتا آنکه زود
گر یکی داری دو گردد اینت سود
گفت کورست آن دلت دو ماحضر
گر یکی گردد ترا سود این شمر
کار تو بر عکس این افتاد نیک
نیستت توحید در شرکی ولیک
چون دل و گل هر دو در حق گم شود
آنگهی مردم بحق مردم شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: بیدل دیوانه به دکان بقالی رفت و از او پرسید که چرا در دکان نشسته است. بقال پاسخ داد که منتظر سود است. بیدل ادامه داد که اگر کسی یک سود داشته باشد و آن را دو برابر کند، این امر سود به شمار نمیآید. او سپس به بقال گفت که در واقع او در اشتباه است و سود واقعی وقتی اتفاق میافتد که دل و درک انسان به حقیقت بپیوندد. در اینجا منظور این است که وقتی انسان به حقیقت برسد، آنگاه درک صحیحی از سود و منفعت خواهد داشت.
هوش مصنوعی: بیدل، مجنون و بیخود، در حالتی سرگردان به فروشگاه یک بقالی رفت.
هوش مصنوعی: شخصی از دیگری میپرسد که چرا در فروشگاه نشستهای. او پاسخ میدهد که نشستهام تا شاید فرصتی پیش بیاید و سودی به دست آورم.
هوش مصنوعی: گفت: سود چیست؟ جواب داد: آنچه زود به دست آید. اگر چیزی داری، داشتن دو برابر آن بهترین سود است.
هوش مصنوعی: اگر دلت کور باشد، اگرچه دو نفر هم به تو نزدیک باشند، فرقی به حال تو نخواهد کرد. پس، از این دوستیها بهرهای نخواهی برد.
هوش مصنوعی: کار تو به خلاف این است که نتیجه خوبی به همراه ندارد؛ تو به ظاهر به یکتایی خدا اعتقاد داری، اما در عمل به شرک مبتلا هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که دل و گل هر دو در مسیر حقیقت گم شوند، در آن زمان انسان به معنای واقعی خود میرسد و به حقیقت خود پی میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.