آن یکی حمال خوش بنشسته بود
رشتهٔ حمالیش بگسسته بود
سایلی گفتش چرا ای مرد خام
این چنین بیکار بنشستی مدام
سیم از تو باز میافتد بسی
چون کند بی سیم بیکاری کسی
پس زفان بگشاد حمال دژم
گفت باز افتد گر از من یک درم
یک درم گر رفت صد من بار نیز
باز میافتد ز پشتم ای عزیز
بار تا چندی کشی بی بار باش
گر دمی باقیست برخوردار باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.