گنجور

 
عطار

شمع‌ آمد و گفت: میروم حیران من

گه کشته و گه مرده و گه گریان من

بخریدهام این فروختن از جان من

مینفروشم تا نکنم تاوان من

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode