عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۲۴ امشب که دمی هم نفس جانانم سرمایهٔ عمر این نفس میدانم ای صبح، چو از دم آتش افزون گردد گر در دمی، آتش بزنی در جانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به شدت به عشق و جانان خود وابسته است و میگوید که هر نفس او سرمایه عمرش محسوب میشود. او به صبح اشاره میکند و ابراز میدارد که اگر در یک دم آتش عشق را در جانش بزند، این احساس برایش بیشتر از هر چیز دیگری ارزش دارد.
هوش مصنوعی: امشب که به اندازهای با محبوبم صحبت میکنم، این لحظه را بزرگترین و ارزشمندترین لحظهٔ عمرم میدانم.
هوش مصنوعی: صبح، زمانی که روشنی و گرما بیشتر شود، اگر بهطور ناگهانی شعلهای در وجود من بزند، چه حسی خواهد داشت؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل چو بغمهای جهان درمانم
از دیده سرشکهای رنگین رانم
خود را چه دهم عشوه یقین میدانم
کاندر سر دل رسد به آخر جانم
یک روز بیوفتی تو در میدانم
آن روز هنوز در خم چوگانم
گفتی سخنی و کوفتی برجانم
آن کشت مرا و من غلام آنم
ای طبع بده ور ندهی بستانم
آن مایه که گرد کرده ای من دانم
ای آتش اندیشه چو من درمانم
اندر تو زنم گر نبری فرمانم
ای عشق چرا همی نهی بر جانم
باری که بدست کشیدنش نتوانم
من بنده مطیع آن چنان فرمانم
زنهار مده ز دست خود آسانم
در خدمت تست عقل و هوش و جانم
گر پیش برون روم ور از پس مانم
اقبال نیم که سال وماه و شب و روز
واجب باشد که در رکابت رانم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.