پاک دینی کرد از نوری سؤال
گفت ره چون خیزد از ما تا وصال
گفت ما را هر دو دریا نار و نور
میبباید رفت راه دور دور
چون کنی این هفت دریا باز پس
ماهیی جذبت کند در یک نفس
ماهیی کز سینه چون دم برکشید
اولین و آخرین را درکشید
هست حوتی نه سرش پیدا نه پای
درمیان بحر استغناش جای
چون نهنگ آسا دو عالم درکشد
خلق را کلی به یک دم درکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.