بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است
پند آزادیست ای آزاده مرد
تو برآراز غافلی خویش گرد
سالها غافل از این پند آمدی
لاجرم چون دیو در بند آمدی
رو تو این پندای پسر در گوش گیر
بعد از این در خمِّ وحدت جوش گیر
هست این پند ز آیات کلام
از زبان مصطفی خیرالانام
هست این معنی به قرآن خود جلی
گشت والی بر سر خلقان علی
از ولایت وز هدایت کان اوست
انّما خوش آیتی در شأن اوست
معنی حقّ اوست یعنی در کلام
ختم این معنی باو شد والسّلام
حیدر کرّار محبوب خداست
جملهٔ انس و ملک بر این گواست
مصطفی و مرتضی یک نوردان
چشم بد از روی ایشان دور دان
غیر حیدر این مراتب کس نداشت
رو ببینش کودرون چشم ماست
گر نمیبینی ولایت نیستت
در طریق خود هدایت نیستت
شد ولایت همره و تو غافلی
از امام خویشتن بس جاهلی
هرکرا با او ولایت همره است
او ز حال هر دو عالم آگه است
هرکه او در خود ندیده شاه را
عمر ضایع کرد و گم خود راه را
هرکه بشناسد امام خویش را
کرد دایم در بهشت عدن جا
رو امام کلّ کل را توشناس
جلوه گر کرده است اندر هر لباس
هر زمانی صورتی دارد عجیب
از کمال حق نباشد این غریب
گاه آدم آمد او و گاه نوح
گاه عیسی مجرّد گاه روح
اوست آن کو مظهرش گویند خلق
من عجایب دانمش در زیر دلق
دیدم او را من بعین خویشتن
لاجرم چون بحر گشتم موج زن
مردهای بودم بعالم همچو تو
زنده گشتم از دم عیسی او
هر که او زنده باو دان زنده شد
در ره دین نبی فرخنده شد
رو تو او را بین و واصل شو در او
ز آنکه غیر او نباشد راه رو
راه حق او راه خدا ای ناصبی
روی او روی خدا ای خارجی
دست او خود دست حقّ دانم یقین
گر نمیدانی برو قرآن ببین
کفر نبود این سخن در پیش من
فوق ایدیهم بخوان بی خویشتن
خواندهام من وصف او را در کلام
گر نمیدانی تو علمت شد حرام
علم ازو و عقل ازو دان ای پسر
عالمان را من کنم از وی خبر
علم آن او و عالم آن او
جنّ و انس و جمله در فرمان او
رو بنقدش بین تو عقل کلّ و بخت
ز آنکه نسیه پیش عشق انداخت رخت
عشق و عقل و نسیه و نقدش ببین
بعد از آن بر تخت انسانی نشین
هست انسان منبع آب کمال
او ندارد در دو عالم خود زوال
گر سخن گویم جهان برهم زنم
ترسم از منصور ناگه دم زنم
لیک شرع احمدم محکم بود
خود طریق حیدرم همدم بود
فکر سر آنکس کند کوراسراست
خلعت دنیا مر او را در بر است
از برای جاه سازد خانهها
خانهٔ مردم کند ویرانهها
این چنین کس هست مردود ازل
ز آنکه باشد فکر و درک او دغل
من ندارم فکر و ذکر این جهان
محو او باشم چو عشّاق ای جوان
هرکه عاشق گشت او خود یار ماست
در معانی دیده و دیدار ماست
هرکه عاشق گشت او مقبول شد
از برای یار خود مقتول شد
صد هزاران جان فدادر راه او
جان فدا عطّار را در شاه او
بندهٔ خاص خدا بوذر بود
کو درون آتش و آذر بود
نور اوهمراه ابراهیم بود
خود دل دشمن ازو در بیم بود
نور احمد باعلی واحد بود
غیر نابینا مگر جاحد بود
شک میاور نور ایشان را ببین
ورنه باشی همچو شیطان لعین
بود ابراهیم چون از دوستان
آتش آمد بهر آن شه بوستان
سجدهٔ جمله ملایک بهر اوست
چونکه آدم قطرهای از نهر اوست
نور یزدان علم رحمان بوتراب
او نرفته در جهان هرگز بخواب
دیگر آنکه حنطهٔ دنیای دون
او نخورده ای پسر برگو که چون
حق تعالی حکم کرد ای آدمی
تو مخور گندم چو خواهی همدمی
گر خوری گندم ز من غافل شوی
درجهان بیوفا جاهل شوی
شه بحکم حقّ نخورده حنطهای
اوست در معنی چو حیّ و زندهای
رو تو بینش همچو حیّ در خویشتن
زندگیّ تو باو شد در بدن
رو نمائی دل از ایمان اوست
علم ابراهیم و احمد زآن اوست
انبیا و اولیا بر خوان او
جملهٔ کرّوبیان مهمان او
او بود روح روان و جان ما
او بود چون لعل اندر کان ما
لعل کانی روح انسانی بود
حبّ او خود آب حیوانی بود
هر که یک جو حبّ اودر جان ندید
هست ملعون و مکدّر چون یزید
حال آن معلون شنیدی در جهان
تا چه کرد اوبا امیرمؤمنان
نقد حیدر را بظاهر کشت او
با لعینان سوی دوزخ کرد رو
شد نبیّ و مرتضی بیزار از او
جملهٔ کرّوبیان بیمار از او
حال این کس در قیامت چون بود
دوزخ و عقبی از او پر خون بود
بعد از ایشان دوستان شه ببین
تا چها کردند با مشتی لعین
خود مسیّب بود از خاصّان او
پور مالک بود همچون جان او
همرهش مختار نقد بوعبید
او گرفته جان ملعونان بصید
خون نقد مرتضی از دشمنان
پس طلب کردند جمعی مؤمنان
تیغها بر فرق دشمن راندهاند
کفر را در قوم مروان ماندهاند
عاقبت بو مسلم صاحب تبر
خارجی راکرد او زیر و زبر
کرد او جان را فدا در راه حق
احمد بر محبش بد هم سبق
این مهان خود تیغ بهر حق زدند
کوس سلطانی خود مطلق زدند
این محبان نبی و حیدرند
در طریق شرع احمد انورند
روح ما با یاد ایشان هست شاد
رحمت حق بر روان جمله باد
خود همه نسل بنی امیّه را
منقطع کردند و رستند از بلا
هیفده تن خود خلافت کردهاند
جمله دلها را جراحت کردهاند
از پی دنیا ز دین بگذشتهاند
از طریق احمدی برگشتهاند
قصد فرزندان احمد داشتند
تیغ را بر فرقشان بگماشتند
جملگی را تو ز دین بیرون شمار
تا نگردی در جهنم استوار
بعد از ایشان خود بنی عباس شد
حاکم ودین نبی را پاس شد
خانهٔ در شرع احمد ساختند
چار در خود اندر او پرداختند
چار مذهب ناگهان برساختند
دین و مذهب را برون انداختند
بوحنیفه گفت کین دین مهمل است
پیش من دین نبی خود مجمل است
من دهم احیای دین مصطفی
زآنکه علم دین ندارد خود فنا
شافعی گفتا که قول من حق است
پیش من قول نبی خود مطلق است
احمد حنبل بگفتا قول من
بهتر است از قول دیگر در سخن
قول من چون قول پاکان روشن است
این زبانی دان که بیرون از تن است
گفت مالک من بعلم شرع گوی
بردهام هستم امام راستگوی
من بشرع مصطفی بشتافتم
همچو عیسی در رهش خریافتم
دین احمد چار کرسی ساختند
دین و مذهب را در او پرداختند
جعفر صادق شد او کرسی نشین
زآنکه داند علم حق را او یقین
جعفر صادق بکرسی برنشست
زآنکه حق بر او در شرعش نبست
شرع احمدبین که صادق دیده است
چار مذهب اندر او گردیده است
چارمذهب دان در او خود تو بیک
تا نیفتی اندر این معنی بشک
کرد جعفر عاشقان را راه بین
در طریقت راه عاشق را گزین
علم عاشق جملهٔ عالم گرفت
رفت ودین عیسی مریم گرفت
دانکه دینت را بقلب اندودهاند
قلب و ذکرت را بسی آلودهاند
دین قلابی نیاید هیچ کار
رو ز روی انبیا تو شرم دار
دین احمد دین پاکان خداست
خود بدین دیگران کفر و بلاست
ای تو هرجائی شده در دین خود
مکر و حیله کردهٔ تلقین خود
رو تو شرع مصطفی را یک نگر
ورنه ایمان تو دارد صد خطر
هر که او را دیدهای احول بود
کار او در دین حق مهمل بود
هرکه چون عطّار با ایمان بود
رهنمای او شه مردان بود
رو تو شه را در وجود خویش بین
تا شود همچون سلیمانت نگین
خاتم ملک سلیمان دین تست
علم شاه لو کشف تلقین تست
دین من حبّ نبیّ المرسلین
مذهب من مذهب صادق ببین
غیر این مذهب دگر هاهست هیچ
صاحب فتوای ما خود هست گیج
صاحب فتویّ تو خود هیچ بود
زآنکه او چون ریسما پرپیچ بود
پیچ و تاب آمد همه این دین او
زآنکه شد علم صور آئین او
تو زخود بگذر که تا یکتا شوی
در معانیّ خدا بینا شوی
هرکه بینا شد بمعنی نور شد
گاه مست یار و گه مخمور شد
هرکه بینا شد خدا را دید او
سورهٔ طاها ز حق بشنید او
سورهٔ طاها به اسرا جمع کن
رو کلام ایزدی را سمع کن
هست دریاها ز علمش موج زن
تو نداری قطرهای در بحر تن
چونکه ازدریا تو دوری کردهای
خویش را در دین چو موری کردهای
مور تشنه لنگ و لوک و راندهای
از لب دریای وحدت ماندهای
خشک گردد خود ز بی آبی درخت
رو وجودت سبز گردان همچو بخت
بخت من سبز و سعادتمند شد
زآنکه اسرار ولیّاش بند شد
گر همی خواهی که باشی زنده نام
رو طلب از آب کوثر یک دوجام
تاشوی چون خضر زنده درجهان
تو بمانی در معانی جاودان
دنیی وعقبیت در فرمان شود
ذات پاکت رحمت رحمان شود
همنشین روح باشی در ظهور
همنشین حور باشی در حضور
قطرهٔ تو لاف دریائی زند
روح پاکت دم ز دنیائی زند
قطره چون با بحر شد پاک آید او
بلکه از افلاک چالاک آید او
قطرهٔ پاکان بپاکان شد قرین
ثبت این در مظهرم باشد یقین
جوهر و مظهر تو پیر خویش دان
تا ببینی نور غیبی را عیان
صد هزاران عارف صاحب کمال
خود ورا خوانند اندر وقت حال
میل ناحق کردهای ای مدّعی
در همه دینها شدستی خارجی
دین به اسلام نبی باشد درست
غیر عشق او ز جان ما نرست
عشق او سوز دل عشّاق شد
بر همه خلق جهان رزّاق شد
من که از رزقش چشیدم ذرّهای
از وجود من برآمد نعرهای
نعرهٔ من بین در این مظهر تمام
از دل دریا برآمد جام جام
از دل مظهر هزاران چشمه خاست
چشمهای ازوی هزاران بحرهاست
هرکه مظهر را بداند سرور است
رفعتش از مردمان بالاتر است
میل بالا هرکه دارد مرد ماست
جنّت فردوس او را زیر پاست
میل بالا بهتر از پستی بود
عاشقی خود رستن از هستی بود
بین که عیسی میل بالا کرده است
او چگونه بر فلک جا کرده است
همّت پستت کند پست ای پسر
همّت عالیت سازد همچو زر
رو تو چون شهباز پروازی بکن
رو تو با معشوق خود نازی بکن
تا بکی همچون کشف بینی تو تخم
عاقبت پوسیده گردی همچو تخم
تا بکی همچون کشف در تخم خویش
محو باشی و نیابی کام خویش
مال دنیا هست تخم و تو کشف
چشم داری تو بر او بهر خلف
تو کشف باشی و دنیا تخم تو
وز دو عالم روی آورده باو
تو گذر از تخم و از خود نیز هم
تا نماند در وجودت رنج و غم
گشت شه باز آنکه او شهباز شد
سوی اصل خویشتن او باز شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان پند و حکمت درباره آزادی و شناخت امام است. شاعر به بیان اهمیت ولایت و هدایت از طریق محبت به امام علی (ع) و پیامبر اسلام (ص) میپردازد و تأکید میکند که تنها در پیروی از آنان و شناخت صحیح آنها میتوان به حقیقت رسید و در دنیای معنوی زنده ماند. او به بحث درباره شناخت و درک حقایق دینی و اخلاقی میپردازد و بیان میکند که عشق به امام و پیامبر، موجب رستگاری و حیات جاودانه میشود. همچنین میگوید که کسانی که از این حقیقت غافل هستند، در بیراهه و جهل به سر میبرند. در پایان، به اهمیت عشق و محبت در دین اشاره میکند و تأکید دارد که این عشق نباید تحت تأثیر دنیا و مادیات قرار گیرد.
هوش مصنوعی: ای مرد آزاده، پند آزادی این است که بر خویشتن غفلت نکنی و همواره در تلاش برای رسیدن به هدفهایت باشی.
هوش مصنوعی: سالها در غفلت زندگی کردی و اکنون به این نتیجه رسیدی که همچون دیوی در بند و گرفتار شدهای.
هوش مصنوعی: به پندهای پسر توجه کن و بعد از این در محبت و یگانگی فرو برو.
هوش مصنوعی: این جمله به ما میگوید که این نصیحت یا درس، از آیات قرآن و سخنان پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، برگرفته شده و نشاندهنده اهمیت و ارزش محتوای آن است.
هوش مصنوعی: این مفهوم در قرآن به وضوح بیان شده و بهصورت روشن برای مردم مشخص شده است.
هوش مصنوعی: از سرزمین و راهنمایی که اوست، نشانهای نیکو در معرفی او وجود دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که حقیقت به او مربوط میشود و در کلام، این حقیقت به او رسیده و پایان کار همین است و والسلام.
هوش مصنوعی: حیدر کرّار، که به معنای ضربهزنندهی قوی و دلیر است، محبوب خداوند است و تمام انسانها و موجودات ملکوت بر این امر شهادت میدهند.
هوش مصنوعی: از دیدن چهره مصطفی و مرتضی دوری کن که چشمهای بد از روی آنها دور است.
هوش مصنوعی: جز حیدر، کسی به این مرتبه نرسید. نگاه کن، او در چشمان ما روشن است.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی حقیقت را ببینی، بدان که در مسیر زندگیات هدایت و رهبری نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: سلطنت و رهبری به هم پیوسته شده است، ولی تو از امام و پیشوای خود غافل هستی، که این نشان از نادانی توست.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار او باشد و از ولایت او پیروی کند، از احوال هر دو جهان آگاه است.
هوش مصنوعی: هر کس که نتوانسته است در درون خود مقام والای حقیقت و بزرگی را درک کند، عمر خود را به هدر داده و مسیر صحیح زندگی را گم کرده است.
هوش مصنوعی: هر فردی که امام و راهنمای واقعیاش را بشناسد، همیشه در بهشت جاودان و خوشبختی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: در هر لباس و ظاهری، جلوهای از معارف و شناخت واقعی وجود دارد که نشاندهنده حقیقت است.
هوش مصنوعی: هر زمانی یک نوع خاص و شگفتانگیز از زیبایی و کمال دارد و این موضوعی بینظیر نیست.
هوش مصنوعی: بعضی اوقات انسانهایی مانند آدم وارد میشوند، گاهی مثل نوح، گاهی همانند عیسی که در تنهایی به سر میبرد، و گاهی روحها به ما نزدیک میشوند.
هوش مصنوعی: او کسی است که مردم او را مظهر عظمت میدانند و من تاکنون شگفتیهای او را در زیر پوشش سادهاش به خوبی شناختهام.
هوش مصنوعی: من او را با چشمان خود دیدم و از آن پس مانند دریایی شدم که امواجش به حرکت درآمدهاند.
هوش مصنوعی: در گذشته مانند تو مرده و بیحیات بودم، اما با حضور و کلام عیسی زنده شدم.
هوش مصنوعی: هر کس که در زندگی خود به آموزههای دین پیامبر عمل کند، در راه دین به خوشبختی و شادابی دست مییابد.
هوش مصنوعی: به او نگاه کن و در او غرق شو، زیرا جز او راهی برای رشد و پیشرفت وجود ندارد.
هوش مصنوعی: راه راست و حقیقت، مسیر خداوند است و افرادی که به دین نادرست گرایش دارند، نمیتوانند آن را درک کنند. کسی که در مسیر حق قرار دارد، در واقع در سایهی رحمت و هدایت الهی قرار دارد.
هوش مصنوعی: من مطمئن هستم که دست او، دست خداست. اگر این را نمیدانی، به قرآن نگاه کن و حقیقت را ببین.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که سخنی که به زبان میآورم، نشانهای از نادانی و کفر نیست. بلکه برعکس، من با آگاهی و بدون خودخواهی بیان میکنم.
هوش مصنوعی: من توصیف او را در کلام خواندهام، اگر تو نمیدانی، دانشت به نوعی ممنوع شده است.
هوش مصنوعی: ای پسر، علم و عقل از اوست؛ من به عالمان خبر میدهم که از او بهرهمند شدهاند.
هوش مصنوعی: دانش و علم از آن اوست و در تحت ارادهاش قرار دارد؛ حتی جنیان و انسانها و همه چیز در اختیار اوست.
هوش مصنوعی: این بیت به ما یادآوری میکند که در عشق و احساسات، گاهی اوقات عقل و خرد انسان نمیتواند همه چیز را درک کند. بخت و شانس هم در این مسائل دخیل است و ممکن است در برخی موارد، آنچه که در حال حاضر داریم (نسیه) از آنچه که در آینده به دست میآوریم (عشق) مهمتر نباشد. این تصویر به نوعی نشاندهنده تضاد میان عقل و دل در مواجهه با عشق است.
هوش مصنوعی: عشق، عقل، بدهی و داراییات را به دقت بررسی کن، سپس میتوانی بر تخت انسانیت تکیه بزنی.
هوش مصنوعی: انسان، منبعی از کمال است و هیچ چیز در این جهان و آن جهان نمیتواند سبب زوال او شود.
هوش مصنوعی: اگر صحبت کنم، ممکن است دنیا را زیر و رو کنم. اما میترسم که ناگهان به سراغ منصور بروم.
هوش مصنوعی: اما دین پیامبر احمد استوار و محکم بود و راه و روش علی (ع) همواره با او همراه بود.
هوش مصنوعی: کسی که در فکر دنیا و ظواهر آن است، در واقع نابینا و کور است. او به خاطر مشغولیت به زرق و برق دنیوی، از حقیقت و اصل دور شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و موقعیت، خانهها را میسازد و خانههای مردم را خراب میکند.
هوش مصنوعی: کسی که با افکار و درک نادرست خود، حقیقت را تحریف میکند، در نظر خداوند مردود و ناپسند است.
هوش مصنوعی: من نمیخواهم درگیر مسائل این دنیا باشم، بلکه باید تمام حواسم را به او معطوف کنم، مانند عاشقانی که چنین هستند، ای جوان.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق دچار شود، او خود اینجا در کنار ماست و در درک و ارتباط ما با یکدیگر نقش دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق شد، به خاطر عشقش به محبوبش مورد پذیرش قرار میگیرد و به نوعی جان خود را فدای او میکند.
هوش مصنوعی: بسیاری از انسانها جان خود را در راه او فدا میکنند، همانگونه که عطّار به خاطر شاه خود جانفشانی میکند.
هوش مصنوعی: بوذر، بندهای ویژه و مورد توجه خدا بود که در وسط آتش و شعلهها قرار داشت.
هوش مصنوعی: نور او، همراه ابراهیم بود و دل دشمن از او در ترس و نگرانی بود.
هوش مصنوعی: نور احمد و علی یکی است، مگر اینکه کسی به شکل عمدی نخواهد آن را ببیند و انکار کند.
هوش مصنوعی: شک نکن و نور آنها را ببین، وگرنه مانند شیطان بدخواه خواهی شد.
هوش مصنوعی: ابراهیم وقتی از دوستانش به سوی آتش رفت، به خاطر آن پادشاه باغستان بود.
هوش مصنوعی: تمامی فرشتگان در برابر او سجده میکنند، زیرا آدم تنها یک قطره از دریای وجود اوست.
هوش مصنوعی: نور خداوند و علم رحمان، مانند روشنی همیشگی است که هیچگاه در این دنیا خواب نمیآید و همیشه بیدار و آگاه است.
هوش مصنوعی: دیگر اینکه، فرزند، تو از دست رنج و زحمت دنیا چیزی نخوردهای. بگذار ببینم چه بر من میگذرد.
هوش مصنوعی: خداوند فرمان داد ای انسان، زمانی که به دنبال یاری و همنشینی هستی، از گندم استفاده نکن.
هوش مصنوعی: اگر از گندم من بخوری، در دنیا نسبت به بیوفایی آن غافل میشوی و نادان میگردی.
هوش مصنوعی: پادشاه بر اساس حق و عدالت، هیچ جو الکی و بیموردی مصرف نمیکند. او در وجود خود، به مانند یک موجود زنده و فعال معنا و ارزش دارد.
هوش مصنوعی: شما را میبینم که مانند موجود زندهای در وجود خودت زندگی میکنی.
هوش مصنوعی: ظاهر دل به واسطه ایمان اوست و دانش ابراهیم و احمد نیز از او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: پیامبران و اولیای الهی همه شایسته و مهمان سفرهٔ رحمت و نعمت او هستند.
هوش مصنوعی: او مانند روح و جان ماست؛ مثل لعل و گوهر در دل کوه.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی عشق و محبت را با ذات انسانیت ارتباط میدهد. لعل، به عنوان نمادی از زیبایی و دلربایی، نشاندهنده روح انسانی است که در عشق به حقیقت و معشوق که همان آب حیات است، تبلور مییابد. به عبارت دیگر، وجود عشق و محبت به نوعی موجب حیات و زندهنگهداری روح انسان میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که ذرهای محبت او را در دل خود حس نکند، نفرین شده و بدبخت است، مانند یزید.
هوش مصنوعی: خبر حال آن شخص بدخلق را شنیدی که در جهان چه مشکلاتی برای امیر مؤمنان ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: حیدر را در ظاهر به قتل رساند و او را با دشمنان به سمت جهنم فرستاد.
هوش مصنوعی: پیامبران و علی (علیهالسلام) از او (این شخص) بیزار و نگران هستند و حتی فرشتگان نیز به طعنه و ناراحتی به او نظر میکنند.
هوش مصنوعی: حال این شخص در قیامت چگونه خواهد بود، در حالی که دوزخ و عاقبت او پر از درد و رنج است.
هوش مصنوعی: پس از آنها، دوستان پادشاه را ببین تا ببینی با یک گروه خائن چه کار کردند.
هوش مصنوعی: شخصی به نام مسیّب از نزدیکان او بود و پسر مالک همچون جانش به او نزدیک بود.
هوش مصنوعی: همراه مختار، بوعبید، جان لباسی ملعونان را در شکار گرفته است.
هوش مصنوعی: گروهی از مؤمنان از دشمنان خواستند که خون امام علی (ع) را به طور آشکار از آنها طلب کنند.
هوش مصنوعی: تیغها بر سر دشمن فرود آمده است و کفر در میان قوم مروان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در نهایت، شخصی به نام مسلم که تبر به دست داشت، دشمن را به زیر و زبر کرد و شکست داد.
هوش مصنوعی: او جان خود را برای حق و در راه محبت احمد فدای دوستش کرد.
هوش مصنوعی: این مهمانان با شجاعت برای حق شمشیر به دست گرفتند و حقانیت سلطنت خود را به طور کامل بیان کردند.
هوش مصنوعی: این گروه عاشقان پیامبر و علی هستند و در راه دین احمد قرار دارند.
هوش مصنوعی: روح ما در سایه یاد آنها شاد و سرزنده است. رحمت خداوند بر همه ارواح ناز باشد.
هوش مصنوعی: نسل بنی امیه را قطع کردند و از مشکلات و سختیها رهایی یافتند.
هوش مصنوعی: هیفده نفر به مقام خلافت دست پیدا کردهاند و به این ترتیب، دلهای مردم را آزرده و آسیب زدهاند.
هوش مصنوعی: افرادی که به دنبال دنیا هستند، از دین خود فاصله گرفتهاند و از راه پیامبر احمد (ص) دور شدهاند.
هوش مصنوعی: آنها تصمیم داشتند بر سر فرزندان احمد شمشیر بکشند و به این کار اقدام کردند.
هوش مصنوعی: همه افراد را از دین جدا کن تا خودت در جهنم گرفتار نشویی.
هوش مصنوعی: پس از آنها، بنیعباس حاکم شد و دین پیامبر حفظ گردید.
هوش مصنوعی: در شرع پیامبر احمد، خانهای ساختهاند و در چهار طرف آن را درهایی قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: ناگهان چهار مذهب جدید به وجود آمد و دین و مذهب قدیمی را کنار گذاشتند.
هوش مصنوعی: امام ابوحنیفه بیان کرده که دین نبی برای او واضح و روشن است و او به دین دیگری اعتقادی ندارد. به زعم او، سایر دینها ناقص و بیمحتوا به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: من میگویم که وظیفه من احیای دین پیامبر اسلام مصطفی است، چرا که خودم بدون علم دین، به نوعی در مسیر نابودی قرار دارم.
هوش مصنوعی: شافعی بیان میکند که نظر او معتبر و درست است و از سوی دیگر، سخن پیامبر (ص) برای او از هر نظر و بدون قید و شرط اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: احمد حنبل گفت که نظرات من از دیگران معتبرتر و قابل قبولتر است.
هوش مصنوعی: قول من مانند قول افراد نیکو و پاک است که روشن و واضح است؛ این کلامی است که خارج از وجود مادی من بیان میشود.
هوش مصنوعی: مالک میگوید که من از علم و دانش دینی بهرهمندم و در امور شرعی حقایق را به درستی بیان میکنم.
هوش مصنوعی: من به راه پیامبر اسلام با شتاب رفتم، مانند عیسی که در مسیر خود، بر دوش خویش بار سنگینی را برداشته است.
هوش مصنوعی: دین پیامبر احمد چهار پایه و اساس بنا گذاشتند و اصول و قواعد مذهب را در آن پایهها شکل دادند.
هوش مصنوعی: جعفر صادق به مقام و جایگاهی رسید چون به حقیقت علم و دانش آگاهی دارد.
هوش مصنوعی: جعفر صادق در مقام خودش قرار گرفت، زیرا به حقیقت و اصول شرعیت خود پایبند بود.
هوش مصنوعی: دین پیامبر اسلام، احمد، به گونهای راستین و صحیح شناخته شده است و در این دین چهار مذهب مختلف گرد هم آمدهاند.
هوش مصنوعی: در اینجا به فردی توصیه میشود که در مورد چهار مذهب و دیدگاههای مختلف دقت کند و به خودآگاهی برسد تا در درک معانی عمیقتر دچار اشتباه یا سردرگمی نشود. اهمیت توجه به این مسائل و آگاهی از آنها مورد تاکید قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: جعفر، عاشقان را در مسیر عشق هدایت کرد و به آنها یاد داد که در جاده عشق، کدام راه را انتخاب کنند.
هوش مصنوعی: دانش به حقیقت تمام علوم و معارف را از آن خود کرد و در نتیجه، دین عیسی، پسر مریم، را نیز دریافت و به دست آورد.
هوش مصنوعی: بدان که ایمان و دین تو را با محبت رنگین کردهاند و یاد تو را بسیار آلوده و غبارآلود ساختهاند.
هوش مصنوعی: دینی که نادرست و ساختگی باشد، هیچ تأثیری در کارها ندارد و باید از پیامبران خجالت کشید.
هوش مصنوعی: دین پیامبر احمد، دین افرادی است که پاک و درستکارند و هر کسی به غیر از این دین، به نوعی کافر و در معرض مشکلات و بلاها قرار دارد.
هوش مصنوعی: تو که در هر جا هستی، در دین خود با نیرنگ و فریب مشغول آموزش و تلقین هستی.
هوش مصنوعی: بر تو واجب است که به قوانین و احکام پیامبر توجه کنی، وگرنه ایمان تو با خطرات زیادی مواجه خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کسی را که دیدهای، او به گونهای نابینا و غافل از حقایق دین است و اعمالش در این زمینه بیمعنا و بیتوجهی است.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند عطّار ایمان و اعتقاد داشته باشد، راهنمای او شخصی بزرگ و مردانه است.
هوش مصنوعی: وجود خود را طوری پرورش بده که همچون سلیمان، درخشش و ارزش ویژهای پیدا کند.
هوش مصنوعی: خاتم سلیمان که نشانهای از قدرت و حکمت است، به دین تو اشاره دارد و دانش تو نشاندهندهی مقام والای تو در علم و معرفت است.
هوش مصنوعی: محور زندگی من، عشق به پیامبر است و روش من، پیروی از صدق و حقیقت است.
هوش مصنوعی: هیچ دیدگاهی غیر از این مذهب وجود ندارد و ما خود در این مباحث دچار سردرگمی شدهایم.
هوش مصنوعی: کسی که فتوا میدهد، خود چیزی ندارد، زیرا او مانند رشتهای است که پیچیده و سردرگم شده است.
هوش مصنوعی: این دین به دلیل شکل و ظاهری که به خود گرفته است، دچار پیچیدگی و تغییر شده است.
هوش مصنوعی: از خودگذشتگی کن تا به یکتایی برسی و در معنای خدا بینا و آگاه شوی.
هوش مصنوعی: هر کسی که بینا میشود، مانند نوری میدرخشد؛ گاهی به خاطر وجود محبوبش سرمست و شاداب است و گاهی به خاطر عشق و شور، دچار حالتی از خمار میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که دیدش باز شود و حقیقت را بشناسد، به دیدن خدا نائل میشود و از آیات حق، همچون سورهٔ طاها، آگاهی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: ای ستمکار، سورهٔ طاها را در کنار هم جمع کن و به کلام خداوند گوش بسپار.
هوش مصنوعی: علم و دانش او مانند دریا است، اما تو حتی یک قطره از این دریا را هم در وجود خود نداری.
هوش مصنوعی: اگر از دریا دور شدهای، خود را در مسیر دین مانند موری کوچک محدود کردهای.
هوش مصنوعی: مور به معنای آفتابگردان و در اینجا نماد انسانی کوچک و ضعیف است که تشنه و محتاج است. او در حالی که به دنبال آب و زندگی است، به نحوی در میان متعلقات و ظواهر دنیا گرفتار شده و از اصل حقیقت و وحدت الهی دور افتاده است. او به جایی رسیده که از دریای بیکران و وحدت الهی دور است و نمیتواند به خود دسترسی پیدا کند. به نوعی، این وضعیت نشاندهنده احساس ناکامی و فاصله از حقیقتی عمیقتر است.
هوش مصنوعی: اگر درخت به خاطر کمبود آب خشک شود، تو نیز باید وجود خود را سیراب کنی و مانند بخت خوب و سبز بمانی.
هوش مصنوعی: خوشبختی من از آن لحظه آغاز شد که به راز و نعمتهای ولی خدا دست پیدا کردم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی نامت همواره زنده بماند، از آب کوثر دو جام طلب کن.
هوش مصنوعی: به گونهای زندگی کن که همچون خضر، شخصیت جاودانهای در دنیا باقی بمانی و به معانی عمیق و پایدار دست یابی.
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت تحت تسلط تو قرار میگیرند و ذات پاک تو رحمت و بخشش میشود.
هوش مصنوعی: اگر در کنار روح و معنویت باشی، در حقیقت به مقام والایی میرسی و اگر در فضای باطن خود را پرورش دهی، در جلوهگاههای زیبایی و لذتهای واقعی قرار میگیری.
هوش مصنوعی: قطرهای که از تو بهوجود میآید، به خود می بالد که چقدر بزرگ و عظیم است، اما در حقیقت، از روح پاک تو صحبت میکند که از دنیا و امور آن فاصله دارد.
هوش مصنوعی: وقتی قطره به دریا ملحق میشود، پاک و زلال میگردد و همچنان که از آسمان به زمین فرود میآید، به طور قوی و پرتوان به زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: قطرهای از انسانهای پاک به پاکان پیوسته و این نوشته در وجود من به صورت قطعی وجود دارد.
هوش مصنوعی: به خودت باور داشته باش و به ذات واقعیات توجه کن تا بتوانی روشناییهای پنهان را به وضوح ببینی.
هوش مصنوعی: در زمان حال، صدها هزار عارف با کمالات خود او را میشناسند و به او احترام میگذارند.
هوش مصنوعی: ای ادعاگر، تو با خواستههای نادرست خود باعث شدهای که در تمام دینها از دایره حق خارج شوی.
هوش مصنوعی: دین واقعی در اسلام پیامبر نهفته است و هر چیزی غیر از عشق او از عمق وجود ما دور است.
هوش مصنوعی: عشق او باعث شد که دل عاشقان بسوزد و همچنین در این عشق، روزی و نعمت به همه مردم جهان عطا گردید.
هوش مصنوعی: من از روزی که به من داده، کمترین ذرهای از وجودم به صدا درآمده و فریاد زدهاست.
هوش مصنوعی: صدای بلندی که من در این مکان میزنم، از عمق دریا سر برآورده و در واقع بیانگر تمامی احساسات و درونم است.
هوش مصنوعی: از دل، نشانه و منبع هزاران چشمه به وجود آمده است، و چشمهای که از آن میجوشد، منبعی از هزاران دریا و اقیانوس است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقیقت و اصول عمیق زندگی آگاه باشد، مقام و منزلت او از دیگران بالاتر است.
هوش مصنوعی: هر کسی که آرزوی رسیدن به مقام و جایگاه بالایی را دارد، در واقع مرد ماست و به بهشت فردوس دسترسی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: علاقه و تمایل به ارتقاء و پیشرفت، دارای ارزشی بیشتر از زندگی در سراشیبی و تنزل است. عشق واقعی به انسان کمک میکند تا از خود و محدودیتهایش فراتر برود و به سمت آزادی و رشد حرکت کند.
هوش مصنوعی: نگاهی بینداز که عیسی چطور به عرشاعلا رفته و جایگاهش بر فراز آسمان چگونه است.
هوش مصنوعی: اگر همت و آرزوهای تو پایین و نازل باشد، تو را به درجات پستی میکشاند. اما اگر همت والایی داشته باشی، آن همت میتواند تو را به مقامهای بلندی برساند، مانند طلا که با ارزش است.
هوش مصنوعی: تو همچون شاهباز آزاد و رها پرواز کن و با معشوق خود با محبت و ناز و کرشمه رفتار کن.
هوش مصنوعی: چرا همچنان منتظر میمانی تا سرنوشتت را از دست بدهی و مثل تخم فاسد شویم؟
هوش مصنوعی: چقدر باید در خودت بمانی و از زندگی واقعی دور باشی و نتوانی به خواستههایت برسی؟
هوش مصنوعی: داراییهای دنیوی همچون دانهای هستند و تو با دیدگاه و درک خود بر این مال دنیا تسلط داری، به این خاطر که میدانی چه چیزی در پس آن نهفته است.
هوش مصنوعی: تو خود حقیقتی و چهرهی واقعی دنیا در وجود توست و تمام عالم به سوی تو آمدهاند.
هوش مصنوعی: تو باید از مراحل مختلف زندگی بگذری و از خودت هم عبور کنی تا دیگر رنج و غمی در وجودت باقی نماند.
هوش مصنوعی: پادشاه به سوی اصل و ریشهی خود بازگشت و به همان حالت باعزت و شکوهمند خود دست یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.