الا ای هدهد زرّین پر عشق
تویی نامه برو نام آور عشق
ببر این نامه و عزم سبا کن
ولی افسر بنه منصب رها کن
چه میگویم سلیمانی چو برخاست
اگر منصب کنی آید ترا راست
سلیمانت طلب داشت از جهانی
که تو غایب شدی از وی زمانی
چو تو در پرده چندین جاه داری
چرا پیوسته سر در راه داری
تویی جبریل هم بر فرش ادریس
چرا پیکی کنی در عرش بلقیس
اگر پیکی، چو جبریل امین شو
بیک دم زاسمان سوی زمین شو
فلک از عشق پر آوازه گردان
جهان از نامهٔ گل تازه گردان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.