ای خرد را زندگی جان ز تو
بندگی از عقل و جان فرمان ز تو
هر زمان قسم دل پر درد من
صد هزاران درد بی درمان ز تو
گر ز من جان میبری از یک سخن
باز یابم بی سخن صد جان ز تو
من نیم اما همه زشتی ز من
تو نهای اما همه احسان ز تو
پای از سر کرده سر از پای چرخ
مانده بس حیران و سرگردان ز تو
قطرهٔ اشکم که آن را نیست حد
هست در هر قطره صد طوفان ز تو
روز و شب بر جان من درد و دریغ
چند بارد بیتو چون باران ز تو
یوسف عهدی برون آی از حجاب
تا برون آیم ازین زندان ز تو
ذره ذره در زمین و آسمان
چند خواهم داشتن دیوان ز تو
با عدم بر جمله و پیدا بباش
تا شود هر دو جهان پنهان ز تو
تو نقاب از چهره برگیری بس است
خلق خود گردند جان افشان ز تو
وارهان عطار را یکبارگی
تا بسوزد این دل بریان ز تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عطار نیشابوری نشاندهنده عشق عمیق و وابستگی روحانی شاعر به خداوند است. او بیان میکند که زندگی و وجودش وابسته به خرد و فرمان الهی است. شاعر از دردهای پنهان دلش مینالد و اذعان میکند که حتی اگر جانش را با یک کلام از دست بدهد، دوباره از عشق الهی جان تازهای مییابد. او به زیباییهای الهی اشاره میکند و خود را گناهکار و زشت میداند، در حالی که خداوند احسان و نیکی است. عطار از سردرگمی و حیرت خود در جهان میگوید و از بارش اشکهایش که نشانه درد و آلامش است، یاد میکند. در انتها، او آرزومند دیدار یوسف (نماد عشق الهی) و رهایی از زندان مادیات است و از خداوند میخواهد که نقاب از چهرهاش بردارد تا رازهای وجود را آشکار کند.
هوش مصنوعی: ای خرد، زندگی و جان من وابسته به وجود توست، و من به فرمان عقل و جان خود از تو پیروی میکنم.
هوش مصنوعی: هر بار که دلم پر از درد میشود، چندین برابر دردهای بیپایانی را از تو احساس میکنم.
هوش مصنوعی: اگر تو جانم را بگیری، با یک کلام میتوانم از تو به اندازه صد جان بیکلام عشق بورزم.
هوش مصنوعی: من به خودم ننگین و بد هستم، اما تمام زشتیها از من نشأت میگیرد؛ در حالی که تو خودت به هیچ وجه بد نیستی، اما تمام خوبیها از تو ناشی میشود.
هوش مصنوعی: پای از سر کرده به این معناست که شخص تمام توجه و تلاشش را از یک بخش به بخش دیگر منتقل کرده و سردرگم شده است. این فرد در مسیری بهگونهای پیش میرود که کاملاً از تعادل خارج شده و همچنان در جستجوی تو و دلیل این سردرگمیاش میباشد.
هوش مصنوعی: اشک من بینهایت است و در هر قطرهاش، زنجیرهای از احساسات و توفانهای درونی نسبت به تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر روز و هر شب بر روح من درد و اندوهی از دوری تو میبارد مانند باران که بیوقفه میریزد.
هوش مصنوعی: ای یوسف، به عهدی که با من داشتی، از پرده بیرون بیا تا من نیز از این زندان که به خاطر تو در آن قرار دارم، آزاد شوم.
هوش مصنوعی: هر ذره از زمین و آسمان را که بخواهم، همه را از تو میخواهم.
هوش مصنوعی: با نبودن و عدم بر همه چیز باقی بمان، تا هر دو جهان از تو پنهان بمانند.
هوش مصنوعی: اگر تو چهرهات را از زیر نقاب برداری، همین کافی است تا مردم جانفشان تو شوند و بر تو عاشق گردند.
هوش مصنوعی: عطار را یکباره رها کن تا آتش عشق نسبت به تو دل او را بسوزاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هین ز ما صورتگری و جان ز تو
نه غلط هم این خود و هم آن ز تو
ای دوای درد بیدرمان ز تو
ای شفای سینه ی سوزان ز تو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.