عزم عشق دلستانی داشتم
وقف کردم نیم جانی داشتم
صد هزاران سود کردم در دو کون
گر ز عشق تو زیانی داشتم
چون شدم با عشق رویش همنفس
هر نفس تازه جهانی داشتم
در صفات روی چون خورشید او
سر مگر بر آسمانی داشتم
لیک چون رویش بدیدم ذرهای
گنگ گشتم گر زبانی داشتم
مدتی پنداشتم کز وصل او
یا نصیبی یا نشانی داشتم
چون نگه کردم همه پندار بود
یا خیالی یا گمانی داشتم
با سر هر موی زلفش تا ابد
سرگذشت و داستانی داشتم
لیک دل پرغصه رفتم زیر خاک
قصهٔ دل چون نهانی داشتم
خواستم تا راز خود پنهان کنم
هر سرشکی ترجمانی داشتم
چون ندیدم خویش را در خورد او
این مصیبت هر زمانی داشتم
موج میزد درد و زاری چون رباب
گر رگی بر استخوانی داشتم
بر تن عطار هر مویی که بود
در خروشی و فغانی داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، عاشق با عشق خود سخن میگوید و از تجارب و احساساتش مینویسد. او عشق را ارزشمند میداند و حتی با وجود رنجها و غمهای ناشی از دوری از معشوق، از عشق و زیباییاش لذت میبرد. عاشق ابتدا به وصف زیبایی معشوق میپردازد و سپس از احساس ناتوانی و گنگیاش در برابر آن زیبایی سخن میگوید. او به یادآوری میرسد که تمام احساسات خوب یا بدش در واقع فقط خیال بوده است. در نهایت، شاعر به غمی عمیق اشاره میکند که از عشق و جدایی به دل دارد و احساس میکند که داستان دلش برای همیشه در دل خاک پنهان مانده است.
هوش مصنوعی: من تصمیم داشتم که تمام وجودم را برای عشق زیبایی فدا کنم و حتی نیمی از جانم را نیز به او تقدیم کردم.
هوش مصنوعی: من در دو جهان، سودهای فراوانی به دست آوردم؛ حتی اگر از عشق تو چیزی از دست داده باشم.
هوش مصنوعی: وقتی به عشق چهرهاش نزدیک شدم، هر نفس که میکشیدم، احساس میکردم دنیای جدیدی را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: او دارای صفاتی است که مانند خورشید درخشان و تابناک است؛ ای کاش در آسمانی که از آن سرچشمه میگیرد، میتوانستم او را بهتر ببینم و بشناسم.
هوش مصنوعی: اما وقتی که چهرهاش را دیدم، مانند ذرهای بیصدا شدم و اگر زبانی داشتم، نمیدانستم چه بگویم.
هوش مصنوعی: مدتی فکر میکردم که از ملاقات او یا خوشیای یا نشانهای دارم.
هوش مصنوعی: وقتی به اطراف نگاه کردم، متوجه شدم که همه چیز یا فقط یک ایده بوده، یا خیالی در ذهنم، یا گمانی که داشتم.
هوش مصنوعی: با هر رشته از موهای زلف او، تا ابد داستانها و تجربیات زیادی دارم.
هوش مصنوعی: با این حال، دلم پر از غم و اندوه بود و به زیر خاک رفتم؛ داستان دل من را پنهانی و به آرامی در سینهام نگه داشتم.
هوش مصنوعی: میخواستم رازهای درونیام را مخفی نگه دارم، اما هر قطره اشکی که ریختم داستانی از خود را بیان کرد.
هوش مصنوعی: چون خودم را در او نمیبینم، همیشه با این مشکل مواجه بودهام.
هوش مصنوعی: درد و زاری به شدت احساس میشد، گویی لحن musical و غمگینی دارد، مثل صدای رباب. اگر فقط یک رگ بر استخوانم حس میکردم.
هوش مصنوعی: هر موی عطار نشانهای از درد و هیاهوی او بود که در دل من نیز وجود داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
راه توحید عیانی داشتم
گنج اسرار نهانی داشتم
من هم آنجا آشیانی داشتم
مهر و یار مهربانی داشتم
گلعذاران گلستانی داشتم
بلبلان من هم فغانی داشتم
برق میآید بطوف بوستان
کاش منهم آشیانی داشتم
وصف میکردیم هر یک از گلی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.