نه ز وصل تو نشان مییابم
نه ز هجر تو امان مییابم
دشنهٔ هجر توام کشت از آنک
تشنهٔ وصل تو جان مییابم
از میان تو چو مویی شدهام
که تورا موی میان مییابم
به یقین از دهن پرشکرت
اثری هم به گمان مییابم
بر رخت تا به نگویی سخنی
میندانم که دهان مییابم
در صفات لبت از غایت عجز
عقل را کند زبان مییابم
دل و جان بر چو لبت آن دارد
کین همه لایق آن مییابم
زان به روی تو جهان روشن شد
که تورا شمع جهان مییابم
آنچه از خلق نهان میجستم
در جمال تو عیان مییابم
بی تو عطار جگر سوخته را
نتوان گفت چه سان مییابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.