زندهٔ عشق تو آب زندگانی کی خورد
عاشق رویت غم جان و جوانی کی خورد
هر که خورد از جام دولت درد دردت قطرهای
تا که جان دارد شراب شادمانی کی خورد
جان چو باقی شد ز خورشید جمالت تا ابد
ذرهای اندوه این زندان فانی کی خورد
گر فصیح عالمی باشد به پیش عشق تو
تا نه لال آید زلال جاودانی کی خورد
دل که عشقت یافت بیرون آمد از بار دو کون
هر که سلطان شد قفای پاسبانی کی خورد
هر کسی گوید شرابی خوردهام از دست دوست
پادشه با هر گدایی دوستگانی کی خورد
جان ما چون نوشداروی یقین عشق خورد
با یقین عشق زهر بدگمانی کی خورد
چون دل عطار در عشقت غم صد جان نخورد
پس غم این تنگ جای استخوانی کی خورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و اثرات عمیق آن بر زندگی و روح انسان میپردازد. شاعر در بیان احساسات خود به این نکته اشاره میکند که عشق به محبوب، مانند آب زندگانی است و بدون آن، زندگی بیمعنا میشود. او بیان میکند که حتی اگر کسی از خوشبختی و دارایی بهرهمند شود، در نهایت دردی در دل خواهد داشت. همچنین، عشق و جمال محبوب، آدمی را از اندوه و رنج این جهان فانی رهایی میبخشد. شاعر تأکید دارد که عشق، قدرتی فراتر از هر کلام و تأثیرگذاری در دلها دارد و هر کسی که از این عشق بهرهمند شده، بیتردید زندگیاش دگرگون شده است. در نهایت، او به غم و رنجهای موجود در دنیا اشاره میکند و بیان میکند که این آلام تنها در سایه عشق و معرفت از بین میروند.
هوش مصنوعی: عاشق با عشق تو زنده است و با وجود تو زندگی را احساس میکند. اما او به هیچ قیمتی نمیتواند غم عشق و جوانیاش را تحمل کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از خوشی و نعمتی که در زندگی دارد بهرهمند شود، در واقع فقط مقدار کمی از درد و مشکلات را چشیده است. تا زمانی که زندگی دارد، فرح و شادی را هیچگاه نخواهد چشید.
هوش مصنوعی: وقتی جان از زیبایی تو پر شد، تا ابد هیچ اندوهی از این زندان موقتی بر دل نخواهد نشسته.
هوش مصنوعی: اگر دانشمندی سخنران باشد، در برابر عشق تو، ناتوان خواهد بود و نمیتواند حتی یک کلمه بگوید. عشق تو چنان بیپایان و زلال است که هیچ کلامی نمیتواند توصیفش کند.
هوش مصنوعی: دل که عشق تو را دریافت، از بار سنگین دو جهان آزاد شد. هر کس به مقام سلطنت رسید، دیگر نیاز به نگهبانی و پاسبانی ندارد.
هوش مصنوعی: هرکس بگوید که به خاطر محبت دوست، شرابی نوشیدهام، باید بداند که پادشاه با هر کسی که دستش به گدایی میرسد، دوستانی ندارد.
هوش مصنوعی: روح ما مانند دارویی که از عشق بینهایت سرچشمه میگیرد، زندگی را میچشد. با وجود این عشق واقعی، دیگر جایی برای زهر بدگمانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دل عطار به خاطر عشق تو، غم بسیار و سختیهای زیادی را تحمل کرده است. پس چگونه میتوان انتظار داشت که غم و درد ناشی از مکان تنگ و نامناسبی بتواند بر آن تاثیر بگذارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.