هر که را عشق تو سرگردان کرد
هرگزش چارهٔ آن نتوان کرد
چارهٔ عشق تو بیچارگی است
هر که بیچاره نشد تاوان کرد
سر به فرمان بنهد خورشیدش
هر که یک ذره تو را فرمان کرد
چون به زیبایی آن داری تو
این چنین عاشق زارم آن کرد
چشم خونریز تو از غمزهٔ تیز
چشم این سوخته خونافشان کرد
چه کنی قصد به خونم که دلم
خویش را پیش رخت قربان کرد
جان عطار تو خود میدانی
که هوایت ز میان جان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری از عطار نیشابوری است که دربارهٔ عشق و دلباختگی صحبت میکند. شاعر بیان میکند که عشق به محبوب او را سرگردان کرده و هیچ چارهای برای آن وجود ندارد. او عشق را ویرانکننده و بیچارگی میداند و کسانی که عاشق میشوند، ناخواسته تاوان آن را میپردازند. عطار به زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید این زیبایی او را به عشق کشانده است. چشمهای محبوب با غمزههایی که دارند، او را غمگین و زخمزده کرده و شاعر در نهایت به قدرت و تأثیر هوای محبوبش بر جان خود اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: هر کس که عشق تو او را در حالتی گیج و سردرگم قرار داد، هرگز نتوانسته برای درمان آن چارهای پیدا کند.
هوش مصنوعی: راه حل عشق تو، در حقیقت در بیچارگی است. هر کسی که بیچاره نشد، باید بهای سنگینی بپردازد.
هوش مصنوعی: هر کس که حتی به اندازهای از تو اطاعت کند، خورشید را هم به تسلیم و سر فرود آورد.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی او را میبینی، به همین دلیل عاشق و دلدادهام شدهای.
هوش مصنوعی: چشمهای پر از اشک تو با نگاه تند و نافذ، دل این سوخته را به شدت تحت تأثیر قرار داد و به او آسیب زد.
هوش مصنوعی: چه کار میکنی که به خونم برسی، در حالی که دلم برای تو خود را قربانی کرده است؟
هوش مصنوعی: عطار جان تو خود میدانی که عشق و محبتت از قلب جانم فراتر رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.