من آفتاب وحدتم تابان بانسان آمده
من نور اسم اعظمم، پیش از تن و جان آمده
من شاهباز حضرتم، عنقای قاف قربتم
بی شک همای دولتم، اینجا بطیران آمده
هم نور سبحانی منم، هم گوهر کانی منم
هم بحر عمانی منم، در قطره پنهان آمده
هم چشمه حیوان منم، هم خضر جاویدان منم
هم موسی عمران منم، برطور حیران آمده
هم مصر و هم کنعان منم، یعقوب هم احزان منم
هم یوسف چون جان منم، در چاه و زندان آمده
هم کفر و هم ایمان منم، هم سود و هم خسران منم
هم طاعت و عصیان منم، در عین غفران آمده
هم صورت و معنی منم، هم دنیی و عقبی منم
هم صاحب دعوی منم از بهر برهان آمده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماییم و جانی بر دهان از جور هجران آمده
نی سهو گفتم جان به لب بر بوی جانان آمده
در انتظار وصل شد ده روزه ایّامِ بقا
مقصود کی حاصل شود عمری به پایان آمده
طاقت ندارم بیش ازین درد فراق دوستان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.