دل بسته بزلف یار بادا
جانم بغمش فگار بادا
هر دل که مقیم کوی او نیست
آواره هر دیار بادا
برجان و دلم ز عشق جانان
درد و غم بی شمار بادا
عاشق که فنا نگشت از خود
ز اندوه فراق زار بادا
دل را که هوای وصل یارست
از حور و بهشت عار بادا
هر سر که نگشت خاک پایت
بر باد فنا غبار بادا
هرکس که جمال روی او دید
سرها برهش نثار بادا
دل را که بعشق یار کارست
بی کار ز کاروبار بادا
جانم ز شراب لعل جانبخش
چون چشم تو پر خمار بادا
هرکس که میان بعشق در بست
از غیر تواش کنار بادا
منزلگه جان تو اسیری
دایم خم زلف یار بادا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانش چو دلم فگار بادا
و آواره به هر دیار بادا
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.