گنجور

 
اسیری لاهیجی

گر هوای این سفر داری دلا

دامن رهبر بگیر و برتر آ

خود ارادت ترک عادت می شمر

ترک عادت را سعادت می شمر

گر ارادت بدو راه طالب است

لیک بر دیگر منازل غالب است

چون ارادت در درون پیدا شود

راه حق را او به جان جویا شود

در ارادت باش صادق ای مرید

شد ارادت قفل این در را کلید

دامن رهبر بگیر و راه جوی

هر چه داری کن نثار راه اوی

گر روی صد سال در راه طلب

راهبر نبود چه حاصل زین تعب

بی رفیقی هر که شد در راه عشق

عمر بگذشت و نشد آگاه عشق

گر همی خواهی بدانی حرفتی

یا که استادی شوی در صنعتی

خدمت استاد کردن بایدت

پس قیاس این و آن می شایدت

پیر خود را حاکم مطلق شناس

تا به راه فقر گردی حق شناس

خاک ره شو زیر پای کاملان

تا که گردی تاج فرق رهروان