بخش ۳۹ - اشارت به حدیث قدسی: لو لم تذنبوا الذهبت بکم و خلقت خلقاً یذنبوا و یستغفرون فاغفر لهم، تا احکام اسمائی ظهور یابد
در حدی ث قدس حق فرموده است
سر پنهان را عیان بنموده است
گفت لو لم تذنبوا یعنی شما
گر نمی کردید این جرم و خطا
من شما را بر دمی سوی عدم
آفریدم خلق دیگر از کرم
تا که ایشان می بکردندی گناه
پس به استغفار گشتی عذر خواه
تا من ایشان را بیامرزیدمی
از رئوفی آ ن گنه بخشیدمی
تا که غفاری من ظاهر شدی
زان گناهان غافری پیدا بدی
کی شود ظاهر تجلی رحیم
گر گنه از ما نمی آمد مقیم
مقتضای اسم تواب و غفور
هست جرم از ما چه می افتی تو دور
آنچه می دانم نمی گویم تمام
زانکه می ترسم که لغزد پای عام
بحر عرفان گرچه میآید به جوش
حاکم شرعم همی گوید خموش
گر بگیرد قاهر است و منتقم
می کند از ما سرانجام مهم
ور همی بخشد رئوف است و رحیم
می شود پیدا تجلی کریم
گر به جنت می برد غفار دان
ور به دوزخ می برد قهار خوان
هست عاصی را به رحمت افتقار
م ج رمان را لازم آمد انکسار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.