از آن کوه ملاح بگذشت خواست
سپهدار گفت این شتابت چراست
بمان تا برین گنگ باز از شگفت
چه بینیم کان یاد باید گرفت
بدو گفت ملاح مفزای کار
که ایدر بود کرگدن بی شمار
به بالای گاوی پر از خشم و شور
یکی جانور مه ز پیلان به زور
سرو دارد از باز مردی فزون
سرش چون سنان تن چو زآهن ستون
به زخم سرو کُه درآرد ز پای
زند پیل را بر رباید ز جای
دلاور نبرد ایچ تیمار مرگ
میان بست بر جنگ و پیکار کرگ
بدو گفت کام من این بُد ز بخت
که پیش آیدم روزی این رزم سخت
کنون بور آهو تک کرگ دَن
کمان و کمین من و کرگدن
نبد باکم از ببر و از اژدها
بدینسان ددی را چه باشد بها
ز کشتی برون رفت بر زه کمان
یکی کرگدن دید کآمد دمان
چو نیزه سرو راست کرده بدوی
همان گه خدنگی یل نامجوی
بپیوست و ز آنسان در آهیخت زوش
که پیکان به ناخن بُد و زه به گوش
زبان و گلوگاه و یک نیمه تن
فرو دوخت با گردن کرگدن
همه گنگ تا شب بدینسان بگشت
بیفکند از آن کرگدن سی و هشت
به خنجر سروشان بیفکند و برد
بَر شاه مهراج و او را سپرد
سپه پاک و مهراج گشتند شاد
بر او هر کسی آفرین کرد یاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، ملاح (کشتیبان) و سپهدار (فرمانده) به کوه میرسند و سپهدار از شتاب ملاح دلیل میپرسد. ملاح هشدار میدهد که در این نواحی کرگدنهای زیادی وجود دارد. او به توصیف یک جانور بزرگ و عصبی که از فیلها نیز قدرتمندتر است میپردازد.
سپس، دلاوری به نبرد با کرگدن میپردازد و با کمان و تیر خود، ضربهای به جانور میزند. او با مهارت و شجاعت کرگدن را مجروح کرده و در نهایت آن را شکست میدهد. لشکر و مهراج پس از این پیروزی بسیار شاد و سرمست میشوند و به دلاور آفرین میگویند.
هوش مصنوعی: ملاح از کوه عبور کرد و سپاهدار از او پرسید: چرا این قدر عجله داری؟
هوش مصنوعی: بمان تا دوباره از این ناشنایگی تعجب کنیم که چه چیزی باید یاد بگیریم.
هوش مصنوعی: به فردی که در کار خود نگران است، گفته شد که در اینجا جانوران زیادی وجود دارند و نباید وقت خود را هدر دهد.
هوش مصنوعی: به اوج یک گاو خشمگین و پرشور، موجودی بزرگتر و قویتر از فیلها حضور دارد.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف ویژگیهای برجسته و خارقالعاده یک مرد میپردازد. او همچون سرو بلند و استوار است و سرش به قدری زیبا و قوی است که به نیزهای میماند. بدن او هم مانند ستونی از آهن، محکم و استوار است. به طور کلی، این توصیف نشاندهندهای قدرت، زیبایی و استقامت اوست.
هوش مصنوعی: هرگاه زخم پای سروکوهی بر زمین بیفتد، آن زمان است که فیل از جای خود بلند میشود و برمیخیزد.
هوش مصنوعی: ای دلیر جنگ، نترس از مرگ، در میانه نبرد با شجاعت به جنگ و مبارزه بپرداز.
هوش مصنوعی: او به او گفت که من از سرنوشت خوشحالم، چون روزی به چنین نبرد سختی روبرو شدم.
هوش مصنوعی: اکنون آهو در حال پرش است، در حالی که کمان و دام من و کرگدن آمادهاست.
هوش مصنوعی: هیچ فرقی بین من و ببر یا اژدها نیست، پس چه ارزشی برای این پدر که به من چنین چیزی را میآموزد وجود دارد؟
هوش مصنوعی: از کشتی خارج شد و بر تیر کمان ایستاد، ناگهان یک کرگدن را دید که به سرعت میآید.
هوش مصنوعی: وقتی که سرو بلند مانند نیزه راست ایستاده است، در همان لحظه نیزهای شجاع و جستجوگر به حرکت درمیآید.
هوش مصنوعی: او به دقت و با مهارت فوقالعادهای کارهایی را انجام میدهد، به گونهای که مانند تیراندازی است که پیکان را با ناخن خود آماده میکند و زه کمان را با گوش خود تنظیم میکند.
هوش مصنوعی: شخصی که زبان و گلوگاهش را بسته و یک بخش از بدنش را با گردن کرگدن میگیرد.
هوش مصنوعی: همهچیز تا شب به همین شکل ادامه یافت و آن کرگدن سی و هشت را کنار گذاشت.
هوش مصنوعی: با تکیه بر زیبایی و شکوه بلند قامتان، او به سرنوشت شاه مهراج پیوست و او را به دست تقدیر سپرد.
هوش مصنوعی: سپاه پیروزا و مهراج خوشحال شدند و هر کسی بر او ستایش و یاد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.