دگر نیز دان کز گروهان دهر
دوسانند کز دینشان نیست بهر
گروهی به ایزدنگویند کس
که تا مر جهان را شناسند بس
ز هر جانور پاک وز رستنی
همه هر چه پیدا شود بر زمی
نگارندش اختر شناسد ز چرخ
طبایع به هر یک رسانند برخ
هم از گفت ایشان چنینست یاد
که گیتی چنان کآینست از نهاد
در و پیکر هر چه گشت آشکار
چنانست چون بآینه در نگار
که چیزی بود چون به دیدن رسید
بنا چیز گردد چو شد ناپدید
یکی مرد فرزانه هر چند گاه
بیاید نماید دگر دین و راه
فرستاده ام گوید از کردگار
همی گفته او کنم آشکار
نهد دوزخی و بهشتی ز پیش
که تا هر کس اندیشد از کرد خویش
درین همگره باز گویند نیز
که ناید درست آنچه دانش به چیز
نخستین گیایی نماید درخت
بُنه گیرد آن گه کند بیخ سخت
از آن پس زند شاخ و برگ آورد
دهد بار و سایه فرو گسترد
درنگش به آخر درآرد ز پای
شود کنده گرنه بپوسد به جای
ز بیخ اندرش تا گل و برگ و بر
به هر سان که شد دانشی بُد دگر
چو این دانش آمد برفت آن نخست
چو نادیده شد چیز نامد درست
نخست آب با خاک بُد هم سرشت
گل تر بگردند پس خشک خشت
از آن خشت دیوار پیراستند
ز دیوار پس خانه آراستند
چو خانه کهن گشت و ریزنده پاک
همیدون دگر باره شد تیره خاک
به هر سان که گشت از نشان وز گهر
دگر دانشی بود نامش دگر
همه نام و دانش که از وی رسید
ببد نیست و او نیز شد ناپدید
پس از هرچه خواهد بدو هست و بود
ندانی زیان چون چو دانی چه سود
چه دانی و گر گوید این دور یاب
که هست آتش این کش همی گویی آب
گرین کش همی تن شماری سرست
ورین کش همی پیل خوانی خرست
نه این چیزها را تو گسترده ای
و گر نام هر یک تو آورده ای
چنین یافه ها را سراینده اند
که بر هیچ دانش نه پاینده اند
از آنست گفتارشان زین نشان
که یک چشمکانند و کم دانشان
نگه میکنند آنچه هست از برون
ندارند دیدارِ چشم درون
اگر بس بدی دیدن آشکار
ز بُن نامدی دیدن دل به کار
همی دیدن دل طلب هر زمان
که از دیدن دل فزاید روان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهی معرفت و درک دنیای مادی و روحانی است. شاعر به نقد علم و دانش سطحی میپردازد که تنها به مظاهر طبیعی و ظاهری مینگرد و از عمق وجود و حقیقت دور است. او تأکید میکند که فهم واقعی به شناخت باطن و انگیزههای عمیقتر نیاز دارد و آنچه از طریق حس دیده میشود، تنها بخشی از واقعیت است.
وی همچنین به بیان مثالی از رشد درخت میپردازد تا نشان دهد که چیزها چگونه از ابتدا به نهایت میرسند و در طول زمان تغییر میکنند. در نهایت، شاعر بر لزوم تأمل در وجود و نگریستن به رازهای پنهان تأکید میکند و به این نکته میرسد که علم و دانش باید به شناخت بهتر و عمیقتری از خود و جهان منجر شود.
هوش مصنوعی: بدان که گروهی از مردم زمانه، به دوستی و محبت به یکدیگر مشغول هستند، اما دین و اعتقادی از آنها وجود ندارد که به درستی دلالت کننده ارزشهای واقعی باشد.
هوش مصنوعی: گروهی هستند که به خداوند میگویند کسی که تمام جهان را بشناسد و درک کند.
هوش مصنوعی: از هر موجود پاک و از هر گیاهی، هر چیزی که بر روی زمین قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: عاشقش مانند ستارهای است که از چرخ طبیعت شناخت دارد و به هر یک از زیباییها میرسد.
هوش مصنوعی: این گفتهها از جانب آنها به یادگار مانده که دنیای ما نیز به همین شیوه و از همین اصل شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: هر چه در زندگی و وجود انسان ظاهر میشود، مانند تصویری است که در آینه نمایان میگردد.
هوش مصنوعی: وقتی چیزی را میبینیم، برای ما شکل و جلوهای خاص پیدا میکند، اما به محض اینکه آن چیز ناپدید میشود، دیگر آن شکل و جلوه را ندارد.
هوش مصنوعی: یک مرد باهوش و دانا ممکن است هر از گاهی برای نشان دادن عقیده و مسیر جدیدی وارد شود.
هوش مصنوعی: من پیامی فرستادم که میگوید خداوند به من فرمود که این را برای شما به روشنی بیان کنم.
هوش مصنوعی: هر کس به نتیجه کار خودش فکر میکند و از عواقب اعمالش آگاه میشود، پس بهشت و دوزخ به خود او بستگی دارد و از افکار و اعمالش نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که تمام آنچه که دانش به ما میآموزد، همیشه دقیق و کامل نیست و ممکن است نادرست یا ناقص باشد.
هوش مصنوعی: در آغاز، نشانهای از رشد و زندگی درخت پیدا میشود، سپس به تدریج ریشهی آن محکم و ثابت میشود.
هوش مصنوعی: پس از آن زمان، درخت شاخ و برگهایی را به وجود میآورد که میوه و سایهای را منتشر میکند.
هوش مصنوعی: اگر زود نایستد و به کارش ادامه ندهد، در نهایت از تلاشش بازمیماند و نابود میشود؛ در غیر این صورت، به مرور زمان از بین خواهد رفت.
هوش مصنوعی: از ریشه تا گل و برگ و میوه، به هر نحوی که به وجود آمده، دانشی متفاوت وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که این دانش و آگاهی به وجود آمد، آن دانش اولیه و قدیمی از بین رفت. وقتی چیزی نادیده گرفته شود، به درستی درک نمیشود.
هوش مصنوعی: در ابتدا، آب و خاک با هم ترکیب شده و گل تازهای به وجود میآورند، اما بعد از مدتی، آن گل تبدیل به خشت خشک میشود.
هوش مصنوعی: از خشتهایی که برای دیوار استفاده کرده بودند، دیوار را درست کردند و پس از آن خانه را تزئین کردند.
هوش مصنوعی: وقتی خانه قدیمی و فرسوده میشود و از آن خاک و گرد و غبار میافتد، دوباره به حالت تاریکی و کثیفی باز میگردد.
هوش مصنوعی: هرگونه که از نشانهها و خواص خود فراتر برویم، یک دانش جدید و نامی متفاوت برای آن خواهیم داشت.
هوش مصنوعی: همهی نام و دانشی که از او به ما رسیده، ارزشمند نیست و خود او نیز ناپدید شده است.
هوش مصنوعی: پس از هر چیز و هر چیزی که میخواهی، او هست و وجود دارد. اگر نمیدانی به کجا میروی و چه پیامدی دارد، دانستن اینکه چه چیزی میتواند خوب یا بد باشد برایت فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: نمیدانی و اگر بگوید این زمان، که آتش این کشش نیز همانند آب است.
هوش مصنوعی: اگر تو خود را بر اساس ظاهر و سر و شکل دیگران بسازی، در واقع خود را به اشتباه میاندازی. اما اگر به عمق و حقیقت وجود بپردازی، میفهمی که ممکن است وضعیت افراد کاملاً متفاوت باشد.
هوش مصنوعی: تو این مسائل را مطرح نکردهای، حتی اگر نام هر یک از آنها را هم بر زبان آوردهای.
هوش مصنوعی: افراد نادان و بیدانش را تنها شاعرانی خلق کردهاند که بر هیچ آگاهی و دانشی پایدار نیستند.
هوش مصنوعی: سخن آنها به این خاطر است که مثل افرادی کمدانش هستند و تنها نگاه سطحی به موضوعات دارند.
هوش مصنوعی: آنها فقط به ظواهر خارجی نگاه میکنند و از درون و باطن چیزی را نمیبینند.
هوش مصنوعی: اگر بدیهای آشکار را ببینی و از درون خودت نسبت به آنها بیتفاوت باشی، قلبت هم به کار نمیافتد و نسبت به این موارد عکسالعمل نشان نخواهد داد.
هوش مصنوعی: هر لحظه دل خواهان دیدن است، چون از تماشای دل، جان بیشتر میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.