نمی دانم چه در پیمانه کردی (جانم)
تو لیلی وش مرا دیوانه کردی
(جانم، دیوانه کردی، جانم، دیوانه کردی، خدا، دیوانه کردی)
چه شد اندر دل من جا گرفتی (جانم)
مکان در خانۀ ویرانه کردی
(جانم، ویرانه کردی، جانم، ویرانه کردی، خدا، خدا، ویرانه کردی)
ای تو تمنای من، یار زیبای من، توئی لیلای من
مرا مجنون صفت دیوانه کردی
(جانم، دیوانه کردی، جانم، دیوانه کردی، خدا، دلم، دیوانه کردی)
زدی از هر طرف آتش چو شمعم
مرا بیچاره چون پروانه کردی
پریشان روز عالم شد از آن روز
که بر زلف پریشان شانه کردی
ای یار سنگین دلم
لعبت خوشگلم
سراپا در دلم
به فقیران نظر شاهانه کردی...الخ
شدی تا آشنای من از آن روز
مرا از خویش و از بیگانه کردی
چه گفتت زاهدا پیر خرابات
که ترک سبحۀ صد دانه کردی
ای تو تمنای من
یار زیبای من
توئی لیلای من
مرا مجنون صفت دیوانه کردی... الخ
به رندی شهره شد نام تو عارف
که ترک دین و دل رندانه کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و تاثیر عمیق آن بر زندگیاش صحبت میکند. او نمیداند چه بر سرش آمده که معشوقش، لیلیاش، او را دیوانه کرده است. عشقش به حدی قوی است که جانش را از دست میدهد و دلش را ویران میکند. شاعر با توصیف احساساتش به تصویر میکشد که چگونه معشوقش لحظه به لحظه او را مجنونتر میکند و آتش عشق در وجودش شعلهور میشود. همچنین، او به تاثیر عشق بر جامعه و جهانی که در آن زندگی میکند اشاره کرده و به یادگارهای این عشق و دیوانگی میپردازد. در نهایت، او در دلش تمنایی برای معشوق دارد و این احساسات عمیق و پرشور او را در مقام یک عارف به شهرهای میرساند.
هوش مصنوعی: نمی دانم در آن نوشیدنی چه عملی انجام دادی که جانم، عاشق و دیوانه تو شده است.
هوش مصنوعی: عزیزم، با کارهایت مرا دیوانه کردی، وجودم را تحت تأثیر قرار دادی، خدایا، با عشق و محبتت مرا به جنون کشاندی.
هوش مصنوعی: چرا در دل من جا شدی و در خانهای خراب و بیساز و سامان نشستی؟
هوش مصنوعی: عزیزم، تو قلبم را خراب کردی، جانم، تو همه چیز را ویران کردی، ای خدا، ای خدا، تو همه چیز را از هم پاشیدی.
هوش مصنوعی: تو آرزوی من هستی، ای دوست زیبای من. تو لیلای منی که مرا همچون مجنون دیوانه کردهای.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو با عشق و رفتارهای خود مرا به شدت مجذوب و دیوانه کردهای. هیچ چیز دیگری برای من اهمیت ندارد، فقط تو هستی که دل و جانم را تسخیر کردهای.
هوش مصنوعی: بیش از حد به من آسیب میزنی و مرا مانند شمعی در آتش میسوزانی، من هم مانند پروانهای هستم که به دور آتش میچرخد و در این میان بیچارهام.
هوش مصنوعی: از زمانی که髠 زلفهای نامنظم خود را مرتب کردی، دنیا به حالت ناپایداری و سردرگمی درآمد.
هوش مصنوعی: ای دوست عزیز و گرانقدر من، تو مانند یک زن زیبا و دلربا هستی که بر قلب من سنگینی میکنی.
هوش مصنوعی: تمام وجودم را به فقیران با نگاهی سلطنتی نگریستی...
هوش مصنوعی: از آن روزی که تو به زندگیام وارد شدی، من را از خودم و حتی از دیگران جدا کردی.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زندگی و رفتار فردی اشاره دارد که قبلاً ریاضتهایی را به جا میآورده و از آداب و رفتارهای خاصی پیروی میکرده، اما اکنون تصمیم به ترک آنها گرفته است. در اینجا، شخص به لحاظ روحی از حالتی که در آن قرار داشت، فاصله گرفته و به دور از زهد و تقوا، به زندگی و لذتهای دنیوی روی آورده است. به نوعی این تغییر در سلوک و مشی میتواند به جهانبینی جدیدی از زندگی اشاره داشته باشد.
هوش مصنوعی: ای زیبای من، تو آرزوی من هستی.
هوش مصنوعی: تو محبوب من هستی و باعث شدی که همچون مجنون، دیوانهوار عاشقت شوم.
هوش مصنوعی: تو با رفتار زیرکانه و رندانهات، نامت در شهر به عنوان یک عارف معروف شده است، در حالی که از دین و دل خود دست کشیدی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.