گنجور

 
عارف قزوینی

«ژیان» هاف هافو شو هاف کن ببینم

برای هاف سینه صاف کن ببینم

پس از هاف هاف شد هاف با قرائت

ادا از مخرجِ ناف کن ببینم

نجس شیخ است الحق یا تو اینجا

قضاوت روی انصاف کن ببینم

ژیان هاف...

اگر خواهی که جنس خر نبینی

قرق از قاف تا قاف کن ببینم

طرفدار قجر شد ضد جمهور

جدل با این دو سر قاف کن ببینم

ژیان هاف...

تو تولهٔ «خالصی‌زاده» است تازی

پراکنده‌اش به اطراف کن ببینم

برای خاطر من هم شد این کار

برو بر ضد انصاف کن ببینم

ژیان هاف...

بِدَر تُنبانِ کَرباسِ مُدَرِّس

به روی فا و نون کاف کن ببینم

«ملک الشعرای» بی‌شرف را

ز خون همرنگ اشراف کن ببینم

ژیان هاف...

جواهردزد ملت را تو روزی

به روز بوریاباف کن ببینم

علوفۀ ملت خر غرف خون، در

غیاب شاه علاف کن ببینم

ژیان هاف...

در ایران، انقلابی جز تو کس نیست

درین خونریزی، اسراف کن ببینم

ژیان هاف...

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode