در دور زندگی به جز از غم ندیدهام
یک روز خوش ز عمر به عمرم ندیدهام
گفتم ببینم اینکه شب راحتی به خواب
دیدم ز دست هجر تو دیدم ندیدهام
گفتند دم ز عمر غنیمت توان شمرد
من در شمار عمر خود آن دم ندیدهام
از سال و ماه و هفته و ایام زندگی
یک روز عید غیر محرم ندیدهام
از اولین سلالهٔ آدم الی کنون
زین خانواده یک نفر آدم ندیدهام
چندین هزار رشتهٔ مهر و وفا گسیخت
یک رشته ناگسیخته محکم ندیدهام
با دیدهٔ خیال و تصور که ممکن است
گردد دو دل به هم یکی آن هم ندیدهام
جز طرهٔ پریش تو و روزگار خویش
ز اوضاع چرخ درهم و برهم ندیدهام
جز جام می که عقدهگشای غم است و بس
کس در خرابه مملکت جم ندیدهام
عارف به غیر بارگه پیر میفروش
گردن برای کرنش کس خم ندیدهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.