انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۰ ای دل مگذار عمر چون بیخبران ایمن منشین ز روزگار گذران تو طاق نهای با تو همان خواهد کرد ایام که کرد و میکند با دگران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل میخواهد که عمر خود را بیخبرانه سپری نکند و نسبت به روزگار محتاط باشد. او هشدار میدهد که اگر انسان به خود اعتماد کند، همان سرنوشتی که دیگران را دچار کرده، نصیب او نیز خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای دل، نگذار عمر تو مانند بیخبران بگذرد و در این دنیای ناپایدار و گذرا احساس اطمینان نداشته باش.
هوش مصنوعی: تو از جنس معماران نیستی تا به تو احترام بگذارند، لذا زمان با تو همان طور رفتار خواهد کرد که با دیگران رفتار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دنیا گذران، محنت دنیا گذران
نی بر پدران ماند و نی بر پسران
تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه میکند با دگران
ای پای برنجن من ای بند گران
هستم ز تو روزان و شبان جامه دران
گریان گریان در تو بزاری نگران
کاین محنت من نخواهد آمد به کران
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت بتو خود نیامدی از دگران
اکنون که ز دونی ای جهان گذران
استام ز زر همی زنی بهر خران
از ننگ تو ای مزین بیخبران
منصور سعید رست وای دگران
بر یاد تو ، بی تو ، این جهان گذران
بگذاشتم ، ای ماه و تو از بی خبران
دست از همه شستم و نشستم به کران
چون بی تو گذشت ، بگذرد بی دگران
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.