انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸ ای دل ز هزار دیده خون میراند عشقی که ترا سلسله میجنباند خوش خوش به دعای شب میفکن کارت بنشین که به روز محنتت بنشاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، احساسات عمیق و درد عشقی بیان شده است که دل را به شدت میزرد و خون میریزد. شاعر از دل میخواهد که به جای بیخودی و سرخوشی در دعا، آرام بنشیند چرا که در روز سختیها با واقعیت و محنت روبرو خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای دل، از هزار چشمی که اشک میریزد، عشق تو باعث حرکت و جنبش تو میشود.
هوش مصنوعی: سرت را با دعاهای شب مشغول نکن، بهتر است که در روزهای سخت و دشوار عمل کنی و به کارهای خود رسیدگی کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
صوفی به سماع دست از آن افشاند
تا آتش دل به حیلتی بنشاند
عاقل داند که دایه گهوارهٔ طفل
از بهر سکون طفل میجنباند
گر یار مرا نخواند و با خود ننشاند
وز درویشی مرا چنین خوار بماند
معذورست او که خالق هر دو جهان
درویشان را بخانهٔ خویش نخواند
صالح تن من ز عشق دامن بفشاند
تا مرگ قضای خویشتن بر تو براند
دل تخته درد و ناامیدی برخواند
شادی و غمم تو بودی و هر دو نماند
گر ابر به جود خویشتن را چو تو خواند
فراش تو بود او همیگرد نشاند
هر چند بسی گهر پراکند و فشاند
آخر گهرش نماند و بیکار بماند
آن روز که جان نامهٔ عشق تو بخواند
دل دست زجان بشست و دامن بفشاند
وان صبر که خادمت بدان آسودی
آن نیز بقای عمر تو باد نماند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.