با یکی مردک کناس همی گفتم دی
تو چه دانی که ز غبن تو دلم چون خستست
صنعت و حرفت ما هر دو تو میدانی چیست
آن چرا تیزرو و این ز چه روی آهستست
گفت از عیب خود و از هنر ما مشناس
اینک ما را ز خیار آتش وزنی جستست
کار فرمای دهد رونق کار من و تو
داند آن کس که دمی با من و تو بنشستست
کار فرمای مرا پایهٔ من معلومست
لاجرم جان من از بند تقاضا رستست
باز چون گاو خراس از تو و از پایهٔ تو
کارفرمای ترا دیده چنان بربستست
که چنان ظن برد او کانچ تو ترتیب کنی
کردهٔ دانم و پرداخته و پیوستست
یا چنان داند کین عمر عزیز علما
همچو روز و شب جهال متاع رستست
او چه داند که در آن شیوه چه خون باید خورد
که ترا از سر پندار در آن پی خستست
انوری هم ز تو برتست که بر بیخ درخت
عقل داند که ستم نز تبرست از دستست
غصه خور غصه که خود بر فلک از غصه تو
تیر انگشت گزیدست و قلم بشکستست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده با یک مرد کناس صحبت میکند و از دلخوری خود نسبت به بیتوجهی او به عواقب اعمالش سخن میگوید. او تأکید میکند که هر دوی آنها از هنر و صنعت خود آگاهی دارند و میداند که چرا برخی از کارها سریع پیش میروند و برخی دیگر کندتر هستند. مرد کناس به عیبهای خود اشاره میکند و میگوید که درک او از هنرهای فرد دیگر ناقص است. گوینده تأکید میکند که کسی که با او زمان سپری کرده، بیشتر از او میداند و این موضوع موجب آزار او شده است. او همچنین به سختیهای زندگی و نیاز به تلاش و هوش برای فهمیدن اوضاع اشاره میکند و در نهایت به ناکامی و غصهاش در برابر مشکلات اشاره میکند.整体而言، شعر به مضامین عدم توجه، فهم نادرست از هنر و پیچیدگیهای زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: من با کسی که از روزگار میشناختم صحبت میکردم و میگفتم: تو چه میدانی که دل من از درد فریب تو چقدر آسیب دیده است؟
هوش مصنوعی: تو خوب میدانی که ما در چه زمینهای کار میکنیم، پس دلیل این که یکی از ما سریعتر عمل میکند و دیگری آرامتر چیست؟
هوش مصنوعی: بگویید از نقصهای خود بگوید و از هنرهای ما نگوید. حالا ما را از خیار آتش و وزن جستجو نکنید.
هوش مصنوعی: کسی که اندکی با ما نشسته و در کنار ما بوده، بهتر میداند که چه کسی میتواند به کار ما رونق بخشد و ما را راهنمایی کند.
هوش مصنوعی: من در جستجوی هدف و کار خودم هستم و میدانم که چه نقش و وظیفهای دارم. به همین خاطر، دیگر از خواستهها و نیازهای خودم رهایی یافتهام.
هوش مصنوعی: بار دیگر مانند گاو نر خراسان، تو و از پایه و اساس وجودت، کارفرمایت به گونهای است که تمام کارهایت را میسنجد و به دقت زیر نظر دارد.
هوش مصنوعی: او به قدری در کار تو یقین دارد که هر طور که نقشه بکشی یا برنامهریزی کنی، میداند که چه کردهای و همه چیز را به هم پیوسته و به درستی جا دادهای.
هوش مصنوعی: این زندگی گرانبها که علمای بزرگ دارند، برای نادانان همچون روز و شب بیارزش و بیفایده است.
هوش مصنوعی: او چه میدانست که در چنین حالتی چه زحمت و رنجی باید کشید تا از تصور تو فرار کند و از آن راه نجات یابد.
هوش مصنوعی: انوری به ما میگوید که مانند درختی که بر اساس ریشههای خود رشد میکند، میداند که ستمی که بر او میرود ناشی از دستهای ظالم است و نه از خود درخت. به عبارتی دیگر، او به دنبال شناسایی این نکته است که مشکلات و آسیبهای وارد شده به یک شخص یا چیز، همیشه به خود آن شخص برنمیگردد، بلکه اغلب از بیرون نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: پریشان و غمگین نباش، چرا که آسمان به خاطر غم تو چنان تحت تأثیر قرار گرفته که حتی از شدت ناراحتی، انگشتش را گاز گرفته و قلمش شکسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.