گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
انوری

نزد طبیبِ عقلِ مبارکُ قدم شدم

حالِ مزاج خویش بگفتم، کَما جریٰ

دل را چو از عفونتِ اخلاطِ آرزو

محموم دید و سرعت نبضم بر آن گوا

گفتا بدن ز فضلهٔ آمال ممتلی است

سوء المزاجِ حرص اثر کرده در قوا

بی‌شک بود مولِدِ تب لرزهٔ نیاز

نامنهضمُ غذایِ امل بر سرِ غذا

ای دل، به عونِ مُسهِلِ سقمونیایِ صبر

وقتست اگر به تنقیه کوشی ز امتلا

مقصود از این میانه اگر حقنهٔ دلست

اول قدم ز اکل فضولست احتما

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode