مکرم مفصل سدیدالدین سپهر سروری
ای کفت باغ امل را بهترین اردیبهشت
آنچنان افزون ز روی مرتبت ز ابنای عصر
کافتاب از ماه و چرخ از خاک و کعبه از کنشت
دست قدرت صورت آدم همی کردی نگار
ذکر اقبال تو بر اوراق گردون مینبشت
نه که خود آدم به ذکر تو تقرب مینمود
چون صور بخش هیولی خاک آدم میسرشت
سرورا وقت ضرورت خاصه چون من بنده را
بردن حاجت به نزدش چون کریمان نیست زشت
چون ندارم آنچه با قارون فروشد در زمین
در دلم آنست کانرا قبله کردن زرد هشت
در چنین وقتی مرا چون بندهٔ امر توام
از کف رادت که او جز تخم آزادی نکشت
گر نباشد آنچه اسمعیل را زو بد خلاص
زان بنگریزم که آدم را برون کرد از بهشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و عظمت مقام سدیدالدین سپهر سروری پرداخته و او را به عنوان یک شخصیت برجسته و محبوب در دوران خود معرفی میکند. شاعر با استفاده از تشبیهات زیبا، قابلیتهای خاص و قدرتهای او را بیان میکند و ارتباطی میان او و مسائل معنوی و فلسفی برقرار میسازد. در واقع، شاعر به انتقال حاجتها و نیازهای خود به او اشاره میکند و بر اهمیت مقام او در حل مشکلات و رسیدن به آزادی تأکید میکند. همچنین، مفاهیم اسطورهای و دینی نیز در این اشعار به کار رفته که نشاندهندهی درک عمیق شاعر از جایگاه انسان و ارتباط او با خداوند است.
هوش مصنوعی: مکرمت و بزرگی تو، سدیدالدین سپهر، باعث شده است که تو بهترین بهار زندگی را به تصویر بکشی و به واقعیت درآوری.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و جایگاه فردی میپردازد که در میان مردم زمانهاش، از دیگران برجستهتر و باارزشتر است. او به اندازهای درخشان و باجلال است که در مقایسه با خورشید و دیگر اجسام آسمانی، حتی بالاتر از آنها قرار میگیرد. این فرد، چنان نور و فرهنگی دارد که به نوعی نماد و الگو برای دیگران محسوب میشود.
هوش مصنوعی: خداوند قدرتش به قدری بالا است که صورت انسان را به زیبایی خلق کرد و در عین حال، نام و نشان تو را بر ورقهای آسمان ثبت میکرد.
هوش مصنوعی: انسان هیچگاه به یاد تو نزدیک نمیشود، زیرا فقط جسم خاکی اوست که شکل گرفته و از آن ساخته شده است.
هوش مصنوعی: در زمانی که نیاز و ضرورت پیش میآید، آوردن بندگان به نزد بزرگان و سروران، به ویژه به مثل من، به خاطر نیاز و خواهش، بیاحترامی نیست و پسندیده است.
هوش مصنوعی: من چیزی ندارم که با مال قارون در زمین مبادله کنم، اما در دل من آرزویی است که میخواهم آن را به سمت مقصدی ارجمند هدایت کنم.
هوش مصنوعی: در چنین لحظاتی من همچون فردی تسلیم دستورات تو هستم، زیرا تو جز بذر آزادی در دل من نیاوردهای.
هوش مصنوعی: اگر آن چه که اسماعیل را از خطر نجات داد، وجود نداشت، باید به آن چیزی نگاه کنیم که آدم را از بهشت بیرون کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چاشتگه در شهر مرو آن نامور فخر زمان
خسرو روی زمین سنجر ز عالم درگذشت
رفته از تاریخ هجرت پانصد و پنجاه و دو
روز شنبه از ربیعالاول از بعد سه هشت
دوش با جمعی حواری باده خوردم در بهشت
مجلسی دیدم همه عیسی دم و مریم جهشت
جمله شیرین پاسخ و شیرین لب و شیرین دهن
جمله نیکو سیرت و نیکو دل و نیکو سرشت
سیب و نارنج و ترنج و نرگس از پیرامنش
[...]
پیش ازان روزی که گردون خاک آدم می سرشت
عشق در آب و گلم تخم تمنای تو کشت
پای تا سر جمله لطفی گویی استاد ازل
طینت پاکت نه ز آب و گل ز جان و دل سرشت
روی بنما تا به طاق ابرویت آرند روی
[...]
شمع رویت کز وجود ما اثر باما نهشت
او بود مقصود خواه از کعبه و خواه از کنشت
آتشین رویت بهشت ماست ای حوری سرشت
خلق میگویند آتش ره ندارد در بهشت
داغ داغم از هوای دوزخ و فکر بهشت
گه چراغ مسجدم سوزد گهی شمع کنشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.