گنجور

 
انوری

روی برگشتنم از روی تو نیست

که جهانم به یکی موی تو نیست

زان ز روی تو نگردانم روی

که به جز روی تو چون روی تو نیست

هیچ شب نیست که اندر طلبت

بسترم خاک سر کوی تو نیست

هیچ دم نیست که بر جان و دلم

داغی از طعنهٔ بدگوی تو نیست

نیست با این همه آزرم ازو

زانکه بی تعبیهٔ بوی تو نیست

 
 
 
گنج‌نامهٔ حاجی‌جلال
غزل شمارهٔ ۴۴ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم