گنجور

 
انوری

ماه چون چهرهٔ زیبای تو نیست

مشک چون زلف گل‌آرای تو نیست

کس ندیدست رخ خوب ترا

که چو من بنده و مولای تو نیست

کردم از دیده و دل جای ترا

گرچه از دیده و جان جای تو نیست

چه دهی وعدهٔ فردا که مرا

دل این وعدهٔ فردای تو نیست

سینهٔ کس نشناسم به جهان

که در آن سینه تقاضای تو نیست

 
 
 
ربات تلگرامی عود
غزل شمارهٔ ۴۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم