در حسن قرین نوبهار آیی
در جور نظیر روزگار آیی
چون شاخ زمانهای که هر ساعت
از رنگ دگر همی بیارایی
هر وعده که بود در میان آمد
ماند آنکه تو باز در کنار آیی
در کار تو میفروشود روزم
آخر تو چه روز را به کار آیی
گویی به سرم که از تو برگردم
تا با سر نالهای زار آیی
سوگند مخور که من ترا دانم
دانم که به قول استوار آیی
گر عشق ز انوری درآموزی
حقا که به کفر یار غار آیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زیبایی و تغییرات فصل بهار و احساسات عاشقانه است. شاعر با اشاره به اینکه هر روز به مانند شاخهای از زمان رنگ و حالتی جدید به خود میگیرد، بیان میکند که تنها چیزی که در نهایت باقی میماند، حضور معشوق است. او به تناقضات بین روزها و کارهای خود میپردازد و از عشق و وابستگیاش به معشوق سخن میگوید. شاعر به تناقضاتی که در عشق دارد اشاره میکند و میگوید اگر عشق از انوری را بیاموزد، واقعا به کفر و عدم ایمان در عشق متمایل میشود. این شعر ترکیبی از احساسات عمیق و زیبا در مورد عشق و زمان است.
هوش مصنوعی: در زیبایی مانند بهار وارد میشوی، ولی در ناامیدی شبیه به روزگار تلخ هستی.
هوش مصنوعی: شکوفههایی که هر لحظه با رنگی جدید زینت مییابند، نشاندهنده تغییرات و زیباییهای مستمر زمان هستند.
هوش مصنوعی: هر وعدهای که در گذشته داده شد، به نقطهای رسید، اما مهمترین چیز این است که تو دوباره به من نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: در کار تو روزهایم به پایان میرسد، تو چه روزی برای من مفید خواهی بود؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در دل من این احساس وجود دارد که اگر از تو دور شوم، میتوانی با تمام وجود و صدای زاری به سمت من بیایی.
هوش مصنوعی: سوگند نخور که من تو را می شناسم، می دانم که با حرف و قول محکم می آیی.
هوش مصنوعی: اگر عشق را از انوری یاد بگیری، حقیقتاً به دام کفر گرفتار میشوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.