گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
انوری

گر من اندر عشقِ تو جز درد یاری دارمی

هر زمانی تازه با وصلِ تو کاری دارمی

ور نکردی خوار تیمار توام در چشم خلق

وز غم و تیمار تو تیمارداری دارمی

هم ز باغ وصل تو روزی گلی می‌چیدمی

گرنه هردم از فلک بر دیده خاری دارمی

نیستی فریاد من چندین ز جور روزگار

گر چو دیگر مردمان خوش روزگاری دارمی

نالهٔ من هر شبی کم باشدی از آسمان

در غمت گر جز کواکب غمگساری دارمی

چون نمی‌گیرد قراری کار من با وصل تو

کاشکی چون عاقلان باری قرار دارمی

روزم از عشقت چو شب تاریک بگذشتی اگر

جز لقب از نور رویت یادگاری دارمی