گنجور

 
انوری

در همه عالم وفاداری کجاست

غم به خروارست غمخواری کجاست

درد دل چندان که گنجد در ضمیر

حاصلست از عشق دلداری کجاست

گر به گیتی نیست دلداری مرا

ممکن است از بخت دل‌باری کجاست

اندرین ایام در باغ وفا

گر نمی‌روید گلی خاری کجاست

جان فدای یار کردن هست سهل

کاشکی بودی مرا، یاری کجاست؟

در جهانِ عّاشقی بینم همی

یک جهان بی‌کار و سر. کاری کجاست؟