هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلدادگی خود صحبت میکند و بیان میدارد که تنها او نیست که بیتاب و شوریدهحال در کوی معشوق افتاده است. او اشاره میکند که بسیاری دیگر از عاشقان نیز در این راه به همین حال هستند، با جان بر کف و پای افتاده، به انتظار عشق نشستهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که من به کوچهات میروم، میبینم که بسیاری از عاشقان برای تو شیفته و بیتاب هستند و برخی از آنها به خاطر عشق به تو از پا درآمده و جانشان را در دست دارند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلدادگی خود صحبت میکند و بیان میدارد که تنها او نیست که بیتاب و شوریدهحال در کوی معشوق افتاده است. او اشاره میکند که بسیاری دیگر از عاشقان نیز در این راه به همین حال هستند، با جان بر کف و پای افتاده، به انتظار عشق نشستهاند.
هوش مصنوعی: در کنار خیابان عشق تو، تنها من نیستم که اسیر شدهام و مست و مجنون هستم.
هوش مصنوعی: زمانی که من به کوچهات میروم، میبینم که بسیاری از عاشقان برای تو شیفته و بیتاب هستند و برخی از آنها به خاطر عشق به تو از پا درآمده و جانشان را در دست دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن یار که عهدِ دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
چون دیده من دید ترا روز نخست
مسکین دل من هوای دیدار تو جست
اکنون که ترا هوای من نیست درست
یا ناز مکن یا دل من باز فرست
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
رنج دل رنج دیده جز دیده نجست
دانی که شد این گناه بر دیده درست
در جمله جهان صورتی از دیده نرست
کش چندین موج خونش از دیده نشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.