یار از غم من خبر ندارد گویی
یا خواب به من گذر ندارد گویی
تاریکترست هر زمانی شب من
یارب شب من سحر ندارد گویی
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
یار از غم من خبر ندارد گویی
یا خواب به من گذر ندارد گویی
تاریکترست هر زمانی شب من
یارب شب من سحر ندارد گویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل شاعر از احساس تنهایی و غم خود سخن میگوید. او احساس میکند که یار او از ناراحتیهایش بیخبر است و گویی خواب است. شبهایش تاریک و طولانی است و به نظر میرسد که هیچ امیدی به صبح و روشنی ندارد. شاعر با ناامیدی در انتظار روزی بهتر است، اما احساس میکند که یار او حتی به یادش نیست.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که محبوبم از غم و اندوه من بیخبر است، انگار نه تنها به من توجهی ندارد، بلکه حتی خواب هم نمیبیند که به یاد من بیفتد.
هوش مصنوعی: هر لحظه شب من تاریکتر میشود، ای خدا، انگار که برای من سحر و صبحی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.