امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۴ خورشید بر آسمان نپیماید راه زان گونه که بر زمین سپه راند شاه جز شاه ملکشاه به یک نیمهٔ ماه از دجله به جیحون که کشیدست سپاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف موقعیت خورشید و حرکت آن در آسمان میپردازد و میگوید که خورشید به روش خاصی بر آسمان نمیتابد. تنها شخصی که بر زمین همچون یک شاه قدرت دارد، ملکشاه است که با سپاهی از دجله به جیحون حرکت کرده است.
هوش مصنوعی: خورشید در آسمان نمیتواند مسیری را طی کند، مانند این که شاه بر زمین سپاه را رهبری میکند.
هوش مصنوعی: تنها شاه ملکشاه است که از دجله به جیحون سپاه کشیده و این کار به اندازه نیمهای از ماه ارزشمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با روز رخ تو گرچه ای دوست چو ماه
از روز و شب جهان نبودم آگاه
بنمود چو چشم بد فروبست آن ماه
شبهای فراق تو مرا روز سیاه
اندر شش و چار غایب آید ناگاه
در هشت و دو اسب خویش دارد کوتاه
در هفتم و سوم بفرستد چیزی
اندر نه و پنچ و یک بپردازد راه
گویند که معشوق تو زشتست و سیاه
گر زشت و سیاهست مرا نیست گناه
من عاشقم و دلم بر او گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
بر دل دارد لاله یکی داغ سیاه
دارد سمن اندر زنخش سیمین چاه
بر فرق سر نرگس از زر کلاه
بر فرق سر چکاوه یک مشت گیاه
تا دست من از دامن تو شد کوتاه
دستی زده ام بدامن ناله و آه
یا در دل تو اثر کند ناله من
یا خرمن عمر من بسوزد ناگاه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.