گنجور

 
اهلی شیرازی

صنف هشتم که قماش است و کم براست: ای آنکه پری نیاید اندر نظرت

برگ دوم وزیر قماش: ای آنکه لب تو پرده غنچه درد

برگ سوم ده قماش: ای آنکه دو عارضت چراغ چمنند

برگ چهارم نه قماش: ای آنکه برت بتان ز خود کم لافند

برگ پنجم هشت قماش: ای خنده تو راز نهان ساخته فاش

برگ ششم هفت قماش: ای شاه بتان و رشک صد مهیاره

برگ هفتم شش قماش: ای از غم دهر همچو سرو آزاده

برگ هشتم پنج قماش: ای آنکه رخت چو گل برافروخته اند

برگ نهم چهار قماش: ای از دهن تنگ تو صد سر نهان

برگ دهم سه قماش: ای آنکه ز گل تازه تری در نظرم

برگ یازدهم دو قماش: ای کشته مرا بناله سینه خراش

برگ دوازدهم یک قماش: ای کز ستم تو اشک پاشند همه