گویم سخنی اگر ترا هوش بود
زن جمله یکیست گر در آغوش بود
خورشید رخان بهل کسیرا بطلب
کش سایه ز آفتاب روپوش بود
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
گویم سخنی اگر ترا هوش بود
زن جمله یکیست گر در آغوش بود
خورشید رخان بهل کسیرا بطلب
کش سایه ز آفتاب روپوش بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سخن من این است که اگر تو متوجه باشی، تمامی زنان یکسان هستند، هرچند که در آغوش تو باشند. همچنین خورشید زیباییها را از کسی بخواه که سایهای از آفتاب را پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: اگر هوشی به خرج بدهی، میتوانی درک کنی که همه این زنان به نوعی یکی هستند، حتی اگر هر یک در آغوش دیگری باشند.
هوش مصنوعی: خورشید رخسار تو را کسی نتواند ببیند، زیرا سایهای که از تابش آفتاب به وجود آمده، پوششی برای آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چند لب تو شربت نوش بود
خامش ز طلب عاشق مدهوش بود
چون خسته نه درد خود شناسد نه دوا
در پیش طبیب به که خاموش بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.