هر چند لب تو شربت نوش بود
خامش ز طلب عاشق مدهوش بود
چون خسته نه درد خود شناسد نه دوا
در پیش طبیب به که خاموش بود
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
هر چند لب تو شربت نوش بود
خامش ز طلب عاشق مدهوش بود
چون خسته نه درد خود شناسد نه دوا
در پیش طبیب به که خاموش بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالت عاشقانی میپردازد که به خاطر عشق و آرزوهایشان دچار شوق و اشتیاق شدهاند. لبان معشوق مانند شربت شیرین هستند، اما عاشق که در جستجوی محبت است، خاموش و بیصدا مانده است. حتی وقتی که به دکتر میرود، هیچ درد و درمانی را نمیخواهد، زیرا به عشق خود مشغول است و در این حالت، سکوت او از بیتابی عاشقانهاش حکایت میکند.
هوش مصنوعی: هرچند که لبهای تو مانند نوشیدنی شیرین هستند، اما سکوت تو از عشق، عاشق را دیوانه و مجنون کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان از خستگی به حدی میرسد که نه از دردش آگاه است و نه به درمان فکر میکند، بهتر است که در برابر طبیب سکوت کند و چیزی نگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گویم سخنی اگر ترا هوش بود
زن جمله یکیست گر در آغوش بود
خورشید رخان بهل کسیرا بطلب
کش سایه ز آفتاب روپوش بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.