از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش
آهی کشم که آینه گردد ز حال خویش
مرغ شکسته بالم و در وادی امید
پیدا بود که چند توان شد ببال خویش
لاف کمال پیش سگان تو چون زنم
کز دولت سگان تو یابم کمال خویش
ساقی مرا به چشمه کوثر نشان چو داد
زآنم چه غم که خضر نبخشد زلال خویش
ابرو ترش مکن که بگوید نیاز خود
اکنون که یافت پیش تو اهلی مجال خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر بزرگ ایرانی، حافظ، به ما یادآوری میکند که باید به عهد و وفا پایبند باشیم و از زیباییهای زندگی و عشق لذت ببریم. او اشاره میکند که اگر دلی شکسته شد، نباید از راستگویی دست بکشیم. همچنین به مرور زمان و تغییر شرایط اشاره میکند و از خداوند درخواست میکند که در مواقع سختی یاریرسان باشد. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که هرچند زندگی و قسمت ممکن است سخت و دشوار باشد، باید با رضایت به آنچه داریم بپردازیم و از آن راضی باشیم.
هوش مصنوعی: اگر در آینه زیبایی خود را ببینم و احساس ضعف کنم، آهی میکشم که آینه نیز به حال من تغییر حالت دهد.
هوش مصنوعی: من پرندهای هستم با بالهای شکسته و در دشت امید به دنبال راهی هستم تا چقدر میتوانم از بالهای خود بلند شوم و پرواز کنم.
هوش مصنوعی: من پیش سگان تو از بزرگی و کمال خود صحبت نمیکنم، زیرا از خوبی و فضل آنها میتوانم بهرهمند شوم و کمال خود را به دست آورم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، مرا به چشمه کوثر نشان بده؛ چون اگر خضر هم آب زلال خود را به من ندهد، برایم مهم نیست.
هوش مصنوعی: لطفاً ابروهای خود را در هم نکشید، چون ممکن است نیازم را بیان کنم. اکنون که در حضور شما هستم و به جمع شما تعلق دارم، فرصتی برای بیان خواستههایم پیدا کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با یار بیوفا نتوان گفت حال خویش
آن به که دم فرو کشم از قیل و قال خویش
من شرح حال خویش ندانم که چیست خود؟
زیرا که یک دمم نگذارد به حال خویش
آنرا که هست طالع ازین کار، گو: بکوش
[...]
بس کس که یافت خست و امساک پیشه کرد
بر نفس ناستوده و اهل و عیال خویش
عذرش بر آن دنائت و خست همین بود
دائم ز بیم فقر نگهداشت مال خویش
عمری بفقر میگذراند ز بیم فقر
[...]
گر بنگری در آینه عکس جمال خویش
عاشق شوی هر آینه بر زلف و خال خویش
نشناخت عقل ناقص ما حسن کاملت
هم خود شناختی به حقیقت کمال خویش
آنها که گفتهاند به وصلت رسیدهایم
[...]
نقشی به بست دلبر من بر مثال خویش
آراستش بزیور حسن و جمال خویش
آورد در وجود برای سجود خود
آن نقش که داشت بتم در خیال خویش
آئینه بساخت ز مجموع کاینات
[...]
دادی ز لطف خوی مرا با وصال خویش
وانگه نهفتی از نظر من جمال خویش
شکر خدا که می نتوانی که یک نفس
پیوند خاطرم ببری از خیال خویش
بیرون خرام مست و سرانداز هر طرف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.