گنجور

 
اهلی شیرازی

مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش

گر دل شکست عهد و وفا گو درست باش

امشب ز برق وصل که خواهد چو باد رفت

ساقی چراغ عیش بر افروز و چست باش

در صید وصل طالع سستم مدد نکرد

ای بخت سخت کوش که گفتت که سست باش

ما دل بریده ایم ز مقصود خویشتن

با ما چنانکه غایت مقصود تست باش

اهلی چو قسمت تو ملامت شد از نخست

راضی توهم به قسمت روز نخست باش

 
 
 
هلالی جغتایی

زاهد، بکنج صومعه می نوش و مست باش

یعنی که دوزخی شدی، آتش پرست باش

ای سرو، اعتدال قدش نیست چون ترا

خواهی بلند جلوه نما، خواه پست باش

در خون نشسته ایم، بخون ریز بر مخیز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه