گنجور

 
اهلی شیرازی

ای بی تو روزم از شب غم جانگدازتر

شب از هزار روز قیامت دراز تر

شمشاد و سرو اگرچه سرافراز عالمند

نخل قد تو از همه شد سرفراز تر

بیچاره کرد عشق توام گرچه پیش ازین

از عقل من نبود کسی چاره سازتر

ساقی بیار باده که آن ترک تند خو

در مستی از فرشته بود دلنواز تر

از هرچه هست ای شه حسنی تو بی نیاز

وز سیم اشک و روی چو زر بی نیازتر

اهلی تو غم ز آتش دوزخ چه میخوری

دوزخ کجاست ز آتش غم جانگدازتر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode