گنجور

 
اهلی شیرازی

شیوه خوبی لیلی همه کس چون داند؟

حالتی هست جز از حسن که مجنون داند

آنچه در جان خراب و دل پرخون من است

هم مگر جان خراب و دل پرخون داند

من بحسن از همه افزون مه خود را دانم

او مرا نیز بعشق از همه افزون داند

با شهیدان محبت دم عیسی چه کند

چاره کشته عشق آن لب میگون داند

جز غم دل سخن از اهلی شوریده مپرس

در همه عمر چه دانست که اکنون داند