گنجور

 
اهلی شیرازی

ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حور و پری

من چگویم جان من از هر چه گویم بهتری

آب حیوانی چو پیش چشم من استاده‌ای

ور خرامی جان من از آب حیوان بگذری

گر ز لعل آتشین یکجرعه افشانی بخاک

مرده را خون در رگ افسرده در جوش آوری

جام زر دادی بغیر و خون دل دادی بما

ایگل رعنا تو با هر کس برنگ دیگری

سوی اهلی میکنی گاهی نگاه از چشم مست

باشد از روی کرم یک ره به سویش بنگری

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode