گنجور

 
اهلی شیرازی

امروز در لطف به روی همه بازست

کان نرگس سرمست به سوی همه بازست

تا جرعه جام تو نصیب که کند بخت؟

کاندر پی این جرع گلوی همه بازست

ازدر سگ کویت نرود با همه خواری

هر چند در عیش به روی همه بازست

در بزم حسودان مدهم جرعه آن لب

کانجا دهن بیهده گوی همه بازست

نومید مرو اهلی ازین در که رهم نیست

بازآ که در دوست به روی همه بازست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode