گنجور

 
اهلی شیرازی

ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن

کار جهان حواله بنعم الوکیل کن

پرواز جبرییل به معراج عشق نیست

فر همای همت خود جبرییل کن

صد دل کباب از نمک خوان حسن اوست

نظاره ملاحت خوان خلیل کن

شد خط سبز نیل رخش دفع چشم زخم

مصر جمال بین و تماشای نیل کن

دوری مکن ز کبر جمال ای پری ز خلق

با خلق باش و کار بخلق جمیل کن

جنت بزهد و تقوی و خیر سبیل نیست

می نوش و جرعه یی بفقیران سبیل کن

ای میفروش، خضر رهم شو بجرعه یی

در ظلمتم چراغ هدایت دلیل کن

اهلی اگر حریف می و مطربست و عشق

گو ترک بحث مدرسه و قال و قیل کن