همین خرسندی ام بس گرچه دور از محفلش گردم
که نام عاشقی چون بشنود من در دلش گردم
عجب بحریست عشق او که گر در خون شوم غرقه
هنوز آن زهره ام نبود که گرد ساحلش گردم
ز شوق دست و تیغ او برقص آیم گه کشتن
اگر آندولتم باشد که مرغ بسملش گردم
چو گل از غنچه آنمحمل نشین چونروی بنماید
بهل ایساربان باری که گرد محملش گردم
من آن دیوانه ام اهلی که با مجنون چو بنشینم
ز داغ عشق و سوز دل چراغ منزلش گردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عاشقانه و عزم جدایی از کسانی است که به عشق آسیب میزنند. شاعر از وصال با افرادی که ناپاکاند و به عشق خیانت میکنند، ابراز تنفر میکند و به صراحت میگوید که از چشمپوشی از عشق و معشوقهاش کنارهگیری نخواهد کرد. همچنین، او تأکید میکند که اگرچه دوری و جدایی سخت است، اما نمیخواهد به فریادها و نالههای دیگران توجه کند و به دنبال عشق خالص و واقعی است.
هوش مصنوعی: خوشحالی من همین است که حتی اگر از جمع محبوب دور باشم، وقتی نام عشق را میشنوم، در دل او حضور دارم.
هوش مصنوعی: عشق او همانند دریا و عمیق و وسیع است. حتی اگر در عمیقترین غمها و دردها فرو بروم، باز هم احساس میکنم لایق نزدیک شدن و حضور در کنار او نیستم.
هوش مصنوعی: از عشق او به وجد آمدهام و چنان سرمست هستم که حتی اگر قرار باشد کشته شوم، باز هم رقصان در حضورش خواهم بود و خود را به او تسلیم میکنم. مثل پرندهای که زخمی است و به دام افتاده.
هوش مصنوعی: چون آن گل از غنچه خارج میشود و زیباییاش را به نمایش میگذارد، من هم در کنار او خواهم بود و به دور او میچرخم.
هوش مصنوعی: من آن شخص دیوانهای هستم که اگر با مجنون بنشینم، به خاطر درد عشق و سوز دل، به روشن کردن چراغ خانهاش مشغول میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.