کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک هم
وه که کرد از تیغ او محرومم از فتراک هم
خوانده ام خاک رهت خود را و میترسم هنوز
کاشکی بودی فروتر پایه یی از خاک هم
گشته خاموشم ولیکن از شکاف سینه ام
ناله ها خیزد ز غم صد آه آتشناک هم
ایکه میگویی نهان کن راز عشقش چون کنم
چون دل صدپاره دارم سینه صد چاک هم
جان اهلی سوی هر آلوده یی منگر که نیست
قابل آیینه حسن تو جان پاک هم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توبه و ندامت اشاره میکند و از حالتی صحبت میکند که انسان از می و درد میکشید. او با اشاره به این که توبه کردهاند، میگوید که دیگر از توبه صحبت نکنند. همچنین به نگاه صاحبنظران و تفاوتهای دیدگاهها اشاره دارد و میگوید که آنها تنها از گوشهای نظر میاندازند. به غفلت انسانها از گفتوگو در دو جهان پرداخته و از شوق و عشق به معشوقان یاد میکند. در نهایت، روایت میشود که نگاهی به عبادتهای مختلف دارند و بر این که انسانها به عشق و میکده گرایش بیشتری دارند، تأکید میکند.
هوش مصنوعی: چون شکار در دشت هستم و مانند سگی وفادار از سوی دوست، در خاک زمین کشیده میشوم. افسوس که به خاطر تیغ او از دام و فریب محروم ماندهام.
هوش مصنوعی: من خودم را در خاک راهت گم کردهام و هنوز میترسم که ای کاش حداقل یک پایه از خاک هم در پایینتر از تو وجود داشت.
هوش مصنوعی: اگرچه من ساکت و خاموشام، اما از دل شکستهام نالههایی به گوش میرسد. این نالهها ناشی از غم و اندوه فراوانی است که در درونم وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو که میگویی راز عشقش را پنهان کن، من چگونه میتوانم این کار را انجام دهم وقتی که دل من هزاران پاره است و سینهام پر از زخمهاست؟
هوش مصنوعی: به دیگران و محیطهای ناپاک توجه نکن، زیرا روح پاک تو شایستهی دریافت زیباییهای وجود توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.