بحر رحمت آسمان مکرمت شه کامران
خسروی کز برق شمشیرش دل شیر آب شد
آب و نانی داد سگان ری از فضل خویش
تا گرسنه سیر و تشنه از کفش سیراب شد
اب او بی آبرویان را همی افزود آب
زان که دخلش سر به سر در کیسه میراب شد
وجه نانی هم بداعی دادکان را ناظرش
خورد و چون قورباغه از تنبوشه در زیر آب شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.